
خیلی دیر گزاشتم پارت اولو...ساری ازمون راشتم")...
"پکن.26می.2023.ساعت16:24" خانم پروازتون 40 دقیقه دیگس +آه،باشه الان میام.یوکی ویو"تو اتاق مشغول تفکر بودم که با صدای مینگ یو به خودم اومدم؛از اتاق بیرون اومدم و میخواستم برم پایین ک یادم اومد ی سوالی از آتابای داشتم دنبال آتابای میگشتم؛از پله ها داشتم پایین میومدم ک آتابای و دیدم داشت ب سمت زیرزمین میرفت رفتارش عجیب بود دنبالش رفتم ...ب زیر زمین ک رسیدم همجا تاریک بود فانوس و روشن کردم و ب راهم ادامه دادم سکوت بود عجیبه تاحالا اینجارو ندیده بودم ،یهو فانوس خاموش شد همون لحظه صدای باز شدن دری اومد اروم جلو رفتم دیدم ی مردی وارد یه اتاقی شد اون مرد شبیه آتابای بود ولی آتابای اینجا چیکار میکنه؟ با همین افکار جلو رفتم ...اینجا ک فقط یه کتابخونه قدیمیه؟حتما یه در مخفی چیزیه(از اونجایی ک زیاد فیلم دیده عادی شده)خودشه یهو کتابخونه بزرگ روبه روم تبدیل به یک در شد....وارد شدم با چیزی ک دیدم پرام ریخت...امکان نداره ..یه اتاق کوچولو که دیواراش قدیمین و ترک دارن و پر از تار عنکبوت که گوشه های دیوارن وسط اتاق یه میز کوچیکی بود که یه صندلی هم داشت صندلی پشت بود رو نیز هم یک فنجون قهوه ک فک کنم خیلی وقته اینجاس بود...《بالاخره اومدین خانم 》صندلی برگشت سمت من(فهمیدین چطوری دیگه؟)+آتابای؟تو اینجا چیکار میکنی؟《کارم داشتین؟خانم؟》+دارم ازت میپرسم تو اینجا چیکار میکنی؟《کارم داشتین خانم؟》(ی لبخند مزخرف تر..سناکی زده)+هوف چت شده؟آتابای ..《من چیزیم نشده خانم.مطمئنین شما چیزیتون نشده؟》+نه من کاملاخوبم.《اوه ،ولی من مطمئن نیستم خانم》+من خیلی خو.....یهو یادم اومد که آتابای 2روز پیش مرخصی گرفت و رفته بود......《چیشده خانم؟(لبخندش وحشتناک تر میشه)》+تو آتابای نیستی...《درسته من آتابای نیستم..تو باید بمی...ری 》...+چی؟.....
یوکی ویو"درحال تفکر بودم ک با صدای مینگ یو به خودم اومدم[_خانم ،خانم حالتون خوبه؟]+عا اره من خوبم چه اتفاقی افتاد[_هیچ اتفاقی نیوفتاده]+اینجا چیکار میکنی؟[_اومدم بگم پروازتون 40دقیقه دیگس] +آه یادم نبود ،برو پایین منم الان میام...مینگ یو رفت چه کابوس عجیبی بود ....اماده شدم و از پله ها پاییم اومدم و ب سمت در رفتم [_خانم مطمئنین میخواین تنها برین؟]+اولن ب تو ربطی نداره دومن کاملا مطمئنم حداقل دیگه قیافه شما رو نمیبینم راحت میشم [ب.. بله]+حالا هم از جلو چشام گم..شو تا اخراجت نکردم..[ چ ..چشم]..+بریم.... "پکن26می 2023 ساعت16:50،فرودگاه" مسافرین محترم... {خانم خیلی مراقب خودتون باشین،رسیدین کره یه اقای مسنی به نام چو دونگ بوک شمارو به خونه میرسونن }+لازم نیست خودم میرم بهش بگو نیاد {اما}+اما نداره آتابای همین ک گفتم{بله چشم}مسافرین پرواز CF44سئول ،به (اسمش یادپ رفت چی میگن؟)....+نوبت پروازم شده من باید برم حواست ب همچی باشه..{بله.مراقب خودتون باشین.}......
"سئول کره جنوبی،26 می 2023ساعت20:50 فرودگاه" (نمیدونم فاصله زمانی چقدره یچی گفتم) یوکی ویو"چشمامو باز کردم از پنجره هواپیما بیرونو نگاه کردم شهر شلوغ سئول چقدر زیبا بود ؛صدای مهماندار اومد داریم فرود می ایم...چن مین بعد فرودگاه سئول.. از هواپیما پیاده شدم و کارای مربوطو انجام دادم ی تاکسی گرفتمو ب سمت خونه رفتم... ب خونه رسیدم خونه تقریبا بزرگی بود میشه گفت اپارتمان بود تو منطقه نمیدونم چی.بلافاصله چمدونو انداختم ی گوشه رو کاناپه دراز کشیدم نفهمیدم کی چشام بسته.... "سئول.منطقه گانگنام.27 می 2023ساعت 7:33" یوکی ویو"چشامو اروم باز کردم درو برمو نگا کردم انگار صب شده خب ی روز مزخرف دیگه شروع شد ...ویندوزم هنوز بالا نیومده بود ک..+خااااک امروز دانشگاه دارم! مث جت پریدم و رفتم حموم و(وی حوصله نوشتن ندارد)........اماده شدم ی نگاهی ب یخچال کردم ی عالمه خوشمزه بود (پولداره دیگه)ی شیر کاکائو با کیک تلخ برداشتم ریختم تو حلقم نگاهی ب ساعت کردم 8:00بود ...رفتم سمت پارکینگ سوار بوگاتی مشکی شدم(اوف🗿)و ب سمت دانشگاه تو راه یادم اومد اصن دانشگاهم کجاست(هعی خدا😐🤜🏻بنازم) ......
گوشیمو برداشتم تا ببینم چیکار باید بکمم ک دیدم ی ایمیل اومده برام بازش گردم"Hello. Ms. Song Yuqi, an art student, I am a robot from Seoul National University. Student card number: 777Y No......... Attention, you need this number to enter the university. This email will be deleted automatically after 24 hours. Thank you Seoul National University. سلام. خانم سونگ یوکی دانشجوی رشته هنر،من ربات دانشگاه ملی سئول هستم. شماره کارت دانشجویی:777Y شماره ......... توجه برای ورود به دانشگاه نیازمند این شماره هستید . این ایمیل بعد از 24 ساعت بصورت خودکار پاک می شود. با تشکر دانشگاه ملی سئول." (من در اوردی) +او دانشگاه ملی سئول اوکی بزن بریم...15مین بعد... وارد دانشگاه شدم و این ایمیل و به نگهبانی نشون دادم اونم کارت دانشجویی مو داد و گفت باید برم دفتر رییس دانشگاه ...+ببخشید میشه بگید دفتر رییس دانشگاه کجاست؟[بله طبقه دوم اتاقD44]+ممنونم. اوف تاحالا انقدر خوش اخلاق با مردم نبودم ولی یوکی این سری باید ادم باشی سعی کن خوب رفتار کنی....وارد اسانسور شدم و طبقه دوم و زدم خودمو تو ایینه چک کردم ...از اسانسور خارج شدم ...مشغول قدم زدن تو راهرو دانشگاه بودم بقیه نگاهاشون روم بود اهمیتی ندادم و دنبال اتاق رییس میگشتم ک یهو..................... لایکا بالای 8.بازدیدا40 تا ..... هعی بیاین نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه هااا کامنتاشو پر کنید ازین جمله:
تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨
ادمین پین کن همه ببینن
ی سوتی دادم تو اس دو ...
اسم اون طرف بیمینگ بود😐🤡
پوسیدیم سر اومدن پارت بعد///:
مجدد گزاشتم...خودمم پوسیدم میدانی...
هعققق
تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨تا پارت بعد نگیریم اروم تا پارت بع
تا پارت بعد نگیریم اروم نمیگیگیریم 🤧✨
اخ اخ....پارت 3چقدر حمایت شد
:)))
ادامه نمیدی؟:(
چرا ادامه میدم ...
باور کن 5بار گذاشتم 2بار رد شد 2بار شخصی شد..1بارم منتشر نشد...
الان دوباره گذاشتم...
اگه اینسریم منتشر نشد نظر سنجیش کن
اوکی
چه باحال طرف روباته
متوجه نشدم
امم طرف تو پارت یک پیام داد
اها...
اره
عالیییی
عالییییی
تنک
خیلی گود بود:).....
تنکص