ویلفور،با سرعت به دادگستری رفت و بازجویی از دانتس را شروع کرد،اما بر اساس جواب های صادقانه ای که دانتس داد،فوری فهمید که او بی گناه است. به همین دلیل از او پرسید:《آیا شما دشمنانی هم دارید؟》
دانتس با تعجب گفت:《دشمن؟!من سنی ندارم و از آن گذشته آدم مهمی هم نیستم که دشمن داشته باشم.》
دادیار گفت:《خب،شاید کسی نسبت به شما حسادت کرده؛چون با اینکه نوزده سال دارید،می خواهید ناخدای کشتی شوید و با دختر جوانی که به شما علاقه مند است، ازدواج کنید.شاید این ها باعث شده است کسی به شما
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (13)