
خب خب این دومین وانشاتمه اون اولیه نمد چرا تایید نشده هنو🌝😐
(راستی اینکه این پارت جنسیت نداره اگه میخوای میتونی دختر قرار بودی شخصیت اصلی رو یا پسر) به آرومی توی اون خیابون بزرگ و شلوغ داشت قدم میزد. بی هدف، بی انگیزه و بدون هیچ مقصدی. چطور یه نفر بعد از، ازدست دادن زندگیش میتونه هدفی داشته باشه؟ وقتی که اون روز از خونه پدرش از خونه ی خودش ترد شد، آواره شد... بی هدف و ناامید داشت تو خیابون های شلوغ شهر قدم میزد نه جایی داشت بره و بمونه و نه غذایی. ساعت حدودای نیمه شب بود این رو از خلوتی خیابونا می تونست به راحتی بفهمه. انقدر فشار عصبی به خاطر کاری که خانوادش باهاش کرده بودن زیاد بود و روش تاثیر گذاشته بود و از یه طرف دیگه هم گشنگی، باعث شده بودن که حالش وخیم بشه. و بعد از گذشت چند دقیقه ناگهان به روی زمین افتاد... نسیم خنکی زیر گوشش رو قلقلک میداد. بوی های خوبی رو میتونست استشمام کنه. همین موارد باعث شدن که آروم لای پلکاش رو باز کنه. چشمای پف کردشو به آرومی باز کرد و به دورو اطرافش نگاه کرد. روی تخته سنگه خاکستری رنگ دراز کشیده بود و یا کشونده بودنش.
چیزی به جز راه رفتن تو خیابونا از شب پیش به یاد نمیآورد. پای چپش رو اول روی چمنای سبز رنگ گذاشت و بعد پای دیگش رو. از روی تخته سنگ اومد پایین. نمی دونست چرا و چجوری اومده به اونجا فقط میدونست که توی یه جنگله..مگه نه؟.. به آرومی و لنگ لنگان داشت حرکت می کرد،باز دوباره هم نمی دونست داره کجا میره. به رودخونه کوچیکی رسید. کمی جلو تر رقت تا چهره خودشو بتونه توی اب صاف و زلال رودخونه ببینه. و همین کار رو هم کرد. به خاطر حرکت و موج های کوچیک رودخونه شاید نمی تونست کامل قیافه الان خودشو ببینه ولی میتونست کامل بفهمه که رنگ پوستش مثل گچ سفید شده بود. صدا... ناگهان سرشو به سمت صدای یهویی که تازه شنیده بود چرخوند که بعد با سرعت زیادی باد به صورتش بر خورد کرد. پلکاشو محکم روی هم گذاشت و بعد از گذشت چند ثانیه هوا به حالت عادی برگشت. لای یکی از پلکاشو باز کرد و چشمش به مردی افتاد که لباس سبز به همراه شلوار قهوه ای و بدون کفش روی صندلی چوبی که نمی دونست کی اونجا اومده بود نشسته و سرشو انداخته پایین و به همین دلیل موهای سیاهش جلوی دیده شدن صورتش رو گرفته بودند و داشت فلوت میزد. زیبا فلوت میزد. چشماش رو بست و به صدای دل نواز آهنگ گوش سپرد.
بعد از گذشت ثانیه های کوتاه صدای آواز قطع شد و چشماش رو باز کرد. با تعجب و حیرت به چشای مرد جلوییش، که تا چند لحظه قبل داشت فلوت میزد نگاه کرد اون خوب اون دوتا تیله مشکی براق رو به خاطر میورد. درسته.. این همون گناهه که باعث شده بود از خونش ترد بشه. همون گناهی که به خاطرش پدرش کتکش زد. این همون گناه دوست داشتنیشه. به سمت پسر دوید و ناگهان توی بغلش خودشو جا کرد نتونست تحمل کنه و همون جا به گریه کردن افتاد. پسر اون رو از خودش جدا کرد. رو به فد جلویشش گفت : بهت گفتم تو نباید با من باشی بهت گفتم نباید دوستم داشته باشی ولی تو گوش نکردی حالا دیدی چه بالایی به خاطر به من بودن به سرت ارودن. اون گفت : درسته بهم گفته بودی ولی من.. من نمی دونستم تو.. تو.
بعد از گذشت ثانیه های کوتاه صدای آواز قطع شد و چشماش رو باز کرد. با تعجب و حیرت به چشای مرد جلوییش، که تا چند لحظه قبل داشت فلوت میزد نگاه کرد اون خوب اون دوتا تیله مشکی براق رو به خاطر میورد. درسته.. این همون گناهه که باعث شده بود از خونش ترد بشه. همون گناهی که به خاطرش پدرش کتکش زد. این همون گناه دوست داشتنیشه. به سمت پسر دوید و ناگهان توی بغلش خودشو جا کرد نتونست تحمل کنه و همون جا به گریه کردن افتاد. پسر اون رو از خودش جدا کرد. رو به فد جلویشش گفت : بهت گفتم تو نباید با من باشی بهت گفتم نباید دوستم داشته باشی ولی تو گوش نکردی حالا دیدی چه بالایی به خاطر به من بودن به سرت ارودن. اون گفت : درسته بهم گفته بودی ولی من.. من نمی دونستم تو.. تو.
اون پسره ادامه داد : جادوگر. گفت : آره تو به من نگفته بودی، آره من از خونه ترد شدم از خانوادم ترد شدم از همه چیز ترد شدم ولی هنوز دوست دارم. قطره اشکی از چشمش پایین اومد. پسر رو بهش کرد و گفت :پس اگه از اونا ترد شدی و کسی دوست نداره میشه پیش خودم نگت دارم؟ با تعجب به چشمای مشکی پسر رویه روش خیره لبخندی زد و گفت آره. پسر چشماشو بست و روی قطره اشکش یه بوسه کاشت. اون لبخندی زد و با آرامش چشماشو بست. درسته اون عاشق جادوگری شده بود که میتونست به یه بوسه ازش روی قطره اشکش تا همیشه خودشو سنگ کنه. پسر با ناراحتی و بغض بیخ گلوش به مجسمه از مجنون خودش نگاه می کرد و در آخر قطره اشکی از گوشهٔ چشمش افتاد پایین.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)