سیندخت رسید پیش سام
گفت من فرستاده ی مهرابم
اگر امون بدی که منو نکشی میخوام یه چیزی بگم
سام گفت بهت امون میدم
سیندخت گفت من سیندخت هستم مادر رودابه...
اومدم بگم که خانواده ی ما گناهی ندارن که ازمون متنفری
تازه اگر هم ما گناهکار باشیم گناه مردم کابل چیه که میخوای قتل عامشون کنی؟؟
این هدایا رو هم به نشونه ی حسن نیت براتون آوردم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود
ممنون گلم