امپراطوری تستچی p1

ممد داخل شهر برسی تست ها بود تا ناظر ها رو نظارت کنه تا اینکه دید یک ناظر داره تستی رو منتشر میکنه، ممد با سرعت رفت بهش گفت :"این چیه داری منتشر می کنی؟؟؟ یادت رفته؟ تو نباید تست هایی که اینطوری هست رو منتشر کنی !!!" ناظر چاقی که اسمش فری (فریدون) بود با ناراحتی و با صدای دخترونه جیغی گفت:"اخه مناسب قوانـــــــــــیـــــــــنــــــــــهههههههههههههههههه!!!!" ممد داد کشید و گفت:" این کجاش مناسبه پر حرف های بد مثل بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــب هست!"

فری با گریه گفت:"اخهههههه! اخهههه اجی حنا بهم گفت(جیغغغغغغ و گریهههههههه)" ممد:"اجی حنا؟؟؟!!! تو ناسلامتی مردی ها نه زن!!! تازشم حنا اینجا نیست پس خالی نبند... اکانتت هم الان می پرونم و بعد برو به کشور های دیگه... اگه خیلی احساس می کنی زنی به کشور نی نی سایت برو به دردت می خوره یا اینکه برو به جزیره اکانت پریده های تستچی و اونجا رو پاتوق کن برا خود و بیا برا ما اعتراض کن و جزو اونا شو!!! دیگه داره حالم از هرچی ناظر لوس هست به هم می خوره!!! اههههههههههههههههههههههه!"

فری:"ممدددددددددددد های های های(گریه های سمی فری🗿)" ممد اکانتشو پروند و فری رفت به نی نی سایت. زنا فری رو از کشورشون بیرون کردن (چون مرد زن نما بود😑) و فری به جزیره اکانت پریده های تستچی رفت و اونجا رو برا خودش پاتوق کرد و شد دشمن خونی ممد. ممد توی کشور تستچی قانون هایی گذاشت که برای ناظرا بود و خیلی ها ازاینکه می خواستن ناظر شن دست ورداشتن و تعداد محدودی ناظر می شدن که خیلی با معرفت و باحال بودن که یکیشون این داستان منو رد نکرده و شخصی هم نکرده دمش گرم❤

خلاصه حنا که رفته بود مسافرت به شهر نی نی سایت برگشت و تا رسید به خونه موبایلشو ورداشت و به ممد پیغام داد: ممد من رسیدم کجایی ؟ ممد: تو مغازه آب هویج و جوج ممد ام دارم جوج می زنم بغلشم اب هویج می خورم حنا: جوج با اب هویج کنارش!؟ ممد: مگه چیه؟ حنا: هیچی بیخیالش شو ممد. و حنا گوشیشو گذاشت کنار.

ممد به حنا زنگ زد. زنگ موبایل حنا به صدا در اومد: حنا خانوم گل گل ، حنا خانم عشق عشق، حنا خانم جون جون ، حنا خانم نفس نف...(زنگ موبایل حنا) حنا: باز چی شده ممد؟؟ ممد: می خواستم بیای به شهر ارمی اباد. حنا: چرا؟ ممد:چون ارمی ها دارن لایت استیکشونو قوی تر می کنن و ممکنه به ما خیانت کنن! حنا: نه بابا کی ارمی ها اینجوری بودن اونا ادمای خوبی ان. ممد: فقط تیپاپر ها رو چی کا کنیم؟ حنا:خب مگه اونا هم چیکارمون دارن بزار به زندگی خودشون ادامه بدن... ممد: لایت استیک چیز خیلی قوی هست که اگه قوی تر بشه می تونه یه شهر کوچیکو مثل شهر دزد تست بترکونه ! حنا: خب چه خوب ما منتظر این بودیم که این شهر بترکه پس چه بهتر.

ممد: بابا مثال زدم... حنا: ارمی ها و بلینک ها خیانت کار نیستن ممد جان. ممد:باشه ولی اگه خیانت کردن تورو لو میدم که کجایی. حنا: ای خدا... باشه بابا هر کاری دوست داری بکن! ممد: ولی بیا شهر آب دوغ خیار کارت دارم. حنا:نکنه می خوای اب دوغ خیار بخوری؟ ممد:از کجا فهمیدی؟ حنا: و حتما کنارشم اب هویج می خوای نه؟ ممد: عه اره!! ولی برا حرف زدن هم می خوام برم اونجا تو هم بیا. حنا: حتما میام آب دوغ خیار می خوام اخه. حالا حرفت هم اون وسطا بزن. فعلا. ممد: فعلا. این داستان سم ادامه دارد😑🗿