سلام دوستان من برای این داستان خیلی زحمت میکشم و عکس پیدا میکنم امید وارم خوشتان بیاید
از زبان ادرین:فردا صبح رفتم کلاس رفتم مرینت شبیه فرشته ها داشت به بیرون نگاه میکرد
یک دقیقه نگاهش کردم بعد رفتم پیشش و گفتم سلام مرینت
مرینت:ام ستام یعنی سلام
آدرین:مرینت من اگر بابایم اجازه بدهد میخواهم بروم به سفر و فقط میخواهم دو نفر را ببرم و یکی از آنها تویی میتوانی بیایی
مرینت:نه یعنی آته یعنی آره
آدرین:😊😊ممنون مرینت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
دوستان قسمت ۳ منتشر شد
دوستان من الان یک تست مینویسم که در آن تست جواب تمامی سوالات شما میدهم پس اگر سوالی دارید بپرسید تا برایتان بگویم
اگر نگویید همینا را جواب میدهم
سلام دوستان عزیز
من قسمت ۳ را خیلی عاشقانه نوشتم ولی تستچی قبول نکرد و دوباره گذاشتم برسی شود واسه ی همین امکان دارد قیمت ۴ زود تر منتشر شود ولی اگر منتشر شد نخانید تا من دوباره برای شما قسمت ۳ را بنویست
توجه قسمت ۳ در برسی است ولی اگر انتشار نشد دوباره برایتان مینویسم
عالی بود اما خیلی کمهیعنی خیلی و اینکه حتی اسلاید ها ه کمن
عااااااااااااااااالیه 😍😍😍
منتظر پارت بعد هستم
به داستان منم سر بزن❤️
عالی بود ولی خیلی کم نوشتی
عالیه ولی اگه میشه کتابی ننویس ممنون😆
بد برداشت نکنی عالیه فقط اینکه کتابی مینویسی پارت های بعد رو ننویس
همین راستی ادامه بده خیلییییی زیاد
عالیییییییی بود سعی کن بیشتر بنویسی
عععععاااااااللللللیییییی بود 💞💞
وای کم بود بعدی رو زود تر بذار 🙏 داشت جالب میشد که یهو کات کردی🥺🥺🥺🥺🥺🥺