خب خب برین این پارت رو بخونییییید
رفتی در رو باز کردی و با قیافه ای که دم در دیدی خشکت زد... &لطفا داد نزن... الان میرم... خواستی در رو ببندی که پاش رو گذاشت و نذاشت در بسته بشه... &لطفا!! *کی بود ا/ت؟؟ -هیچکی... *سلام شما؟؟ هوسوک پشت سرت وایساده بود... &فکر کردم برادرت خونه نیست.. -حالا که خونست... تا وقتی به پلیس زنگ نزدم برو... هلت داد داخل و خودش هم اومد داخل خونه و در رو بست... *یااا داری چیکار می کنی... اومد پسره رو بزنه که پسره یقشو گرفت و گفت: نکنه میخوای ایندفعه به جای تیر بیهوشی یه تیر واقعی بهت بزنم؟؟؟ -ولش کن عوضی... &یاااا میزارید حرفم رو بزنم یا نه؟؟؟ -بگو و برو.. یک دقیقه بهت وقت میدم که حرفت رو بزنی و زمانت از همین الان شروع شد... &من پلیسم نه اون چیزی که تو فکر می کنی... -او آره پلیسی که واسه ارباب کیم بزرگ کار می کنه و تو خونه ی پسر اربابش جاسوسی می کنه... یهو یه کارت از جیب کتش در آورد: افسر پارک پلیس مخفی هستم... و البته اونا همش جزئی از نقشه ی نامجونه... -جعل کردن مدرک پلیسی واسه یه خلافکار نباید کار سختی باشه... &ببین... -یک دقیقه تموم شد.. میتونی بری... &یه دقیقه خفه میشی یا نه؟؟؟ هلت داد رو کاناپه... *باهاش درست رفتار کن... &اگه نکنم چی؟؟ *اونوقت قراره اون روی من رو ببینی.... &خفه شو بچه... ببین.. نامجون من رو فرستاده... گفت که مواظب خودت باشی... و البته اون قرار نیست اعدام بشه.. یعنی قرار هست ولی تا اونموقع همه چی ثابت میشه... و البته اینکه حواست باشه... کار مهمی در پیش داری... خودت که منظورم رو می فهمی؟؟؟ صورتش رو بهت یخورده نزدیک کرد... &و اگه سوالی نداری.. من کارایی دارم که باید برم... -اسمت چی بود؟؟ واقعا مامور مخفی ای؟؟؟ &آره مامورم.. مامور پارک جیمین... (نبنزکژمسشطک بنز جیمینا پیداش شد..) رفت و در رو هم بست... *داشت راجع به چی حرف میزد؟؟ چه کاری در پیش داری؟؟ -م.. *نکنه تو باهاشون همدست شدی... -من... ف.. فقط.. رفتی نزدیکش تا براش تعریف کنی که ازت فاصله گرفت.. -چی.. فکر می کنی منم تو باند خلافکارام.؟؟ *فکر نمیکنم... الان دیگه مطمئنم.. -هوسوک.. اوپا.. بزار واست توضیح بدم... من فقط دارم کمکشون می کنم که ثابت کنن نامجون بی گناه بوده و هست.. *و در آخر چی به تو میرسه؟؟ فکر کردی رییساشون ولت می کنن؟؟؟ اونا به خانواده یا خودت آسیبی میزنن. انقدر کله شق نباش... مگه همین الان بدون نامجون چی رو کم داری؟؟؟ الان من رو داری ا/ت... مگه من دوست خوبی نیستم؟؟ -نه... الان اگه تو جونت تو خطر بود و من از نامجون کمک میخواستم کمکم می کرد... نه اینکه بهم بگه ممکنه واسم خطر داشته باشه... چون اینا رو خودم هم میدونم... میدونی من الان چیزی کم ندارم... من کسی رو کم دارم... یکی به اسم کیم نامجون.. چون اون براش فرقی نمی کرد و تو هر شرایطی باهام بود... چون اون همیشه کنارم بود.. و البته.. بهم نمیگفت خلافکار... رفتی تو اتاقت... *ن.. نه ا/ت منظور بدی نداشتم... منظورم این نبود... پشت سرت اومد... *من فقط واسه خودت میگم... واسه یونگی.. میدونی که با این کار همه ی اطرافیانت رو داری میندازی تو خطر.. اصلا به من فکر نکن... مامانت.. داداشت.. بقیه همکلاسیامون.. و البته خودت.. -آره اما... نمیدونم.. نمیتونم تصمیم درست رو بگیرم... *فکر نکنم فعلا اتفاقی بیفته.. دو هفته تا روز اعدام نامجون مونده.. ولی لطفا خودت رو تو دردسر ننداز.. -اون بهم گفت اتفاقی نمی افته.. بهم قول داد.. *میدونی که گاهی یچیزایی دست خود آدم نیست.. اون بهت قول داد و مطمئن باش اون باهات کاری نداره.. اما ناپدریش چی؟؟؟
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
عالی بود
ج چ : یونگ - اوچین _ پاکپائو
تو به احتمال زیاد اتفاق و میخونی😂😂😂
عالی بود مثل همیشه حرف نداشت بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود ببخشید دیر کامنت گذاشتم مشکلی پیش اومده برا همون دیر میام تو تستچی ببخشید🙂خوب راستش من اسم کرهای بلد نیستم😐فقط اسمای اصلی اعضارو بلدم😂بازم میگم عالی بود😍
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
مرسی گل گل
گل گل مال منه بی ادب...از رو من تقلید نکن...عی متقلب😫💜🌺💦
وای خوداااا 😨😨😨 یکم فک کردم ، فک کنم فهمیدم قراره چی بشه که میگی پارت بعد خیلیییی تلخه 😓😓😓 ولی نمیگم ....خدا کنه اینی که فک میکنم نباشه 😣😣😣
بگو بگو حدساتون رو میخوام بشنومممم
عالییییی بود جیگر😍😍😍😍
مرسی جیگر😄
سلام عزیزم عالیییییییییییییی بود واقعا هنرمندی
خواستم یه مسئله ای هم بهت بگم ببین متاسفانه ارمی ها زیاد از نامجون داستان نمیذارن یا اگر هم ميذارن داستانشان رو سریع پیش میبرند مثلا تو سه پارت تمومش میکنند
من ازت خواهش میکنم تورو خدا این داستان رو کاری کن مثلا بالای 10 پارت باشه
و التماست میکنم که ا/ت ( خودم 😂 ) به نامجون برسه خواهش میکنم
با این کارت من نامجون لاور که هنوز در حسرت یه داستان خوب برای بایسشه و بقیه نامجون لاور ها رو شاد میکنی
ازت خواهش میکنم
توروخدا به نامجون برسه
قبول میکن ؟
نمیخوام داستان رو لو بدم و این داستان پایین بالا های زیادی داره پس تو خماریش بمونید تا بخونید و بفهمید چی میشه
لااقل یک کلمه ازشو لو بده 😑
باشه 😟
مثل همیشه عالی👌🏻❤👌🏻❤
مرسیی
چرا میخوای منو بکشی از این کار لذت میبری؟؟؟؟؟
اهم چیکار کردم مگه؟؟؟
ولی اره از شکنجه دادنتون لذت میبرم یوهاهاها
عالییییی مثل همیشه ... ولی تو این پارت خیلی از نامجون نگفته بودی 😭😭😭 یه سوال ! ا,ت تو این داستان بالاخره به کی میرسه ؟؟؟؟ ... نامجون ؟؟.. تهوینگ ؟؟ ... هوسوک ؟؟ ...
اینکه چند تا اسم کره ای بخوای :
اسم دختر مثل بونا ، ریچل ، هه می ، نانا ، اِلی هم شنیدم .
اسم پسر مثل جیهو ، یوبونگ ، هاجه ، ووبین ، یونگ دو
از این اسما خیلی خوشم میاد 😍😍😍 و البته اسم پروفایلم که اسم پسره 😍😍😍
مرسییی
هوسوک که نیست تو پارت بعدی میفهمین چرااااا
حالا ببینید خودتون...
عالی بود عاجولم😋💜...واییی...نمیدونی چقدر خوشحالم که تهیونگ اومده...ولی کاش ا/ت و دوست نداشت تحمل ندارم ضربه ببینه...تهیوووونگ...ا/ت و ول کن وقتی من اینجام چرا اون...اصلا نظرت چیه خودت و بیاری تو داستان یا من و یا اجی پرنیان و که تهیونگ تنها نمونه😁😁🤩🤩💦...چالش:آقا، ن اسم ژاپنی دوست دارم پس ژاپنی میگم...یاتو...شو...کانکی.🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍😍💜💦🌺
مرسیییی
عاجل نگفته بودی پارت سیزده داستانت رو تستچی حذفیده..
گفتم فقط کیکی جواب داد.
عالیییی این داستانتم خیلی جذابه
چالش: می هی... سوآ... هیون سو..
مرسییی