خاموش 3

کالوین ویو= رسیدیم سئول داشتم میرفتم تو فکر بودم که به یکی برخوردم بهش نمی‌خورد کره ای باشه انگاری اهل خل.اف و اینا بود دختره : هوش حواست کجاست ؟ ( علامت کالوین:&)& ببخشید . دختره : ببین اسم من نیکاس ( ایرانیه ) اگر دست پلیس بم برسه برم میگردونن ایران . اون پسره رو میبینی ؟ اسمش جیمینه . تازه باهاش اشنا شدم . همکارمه این شماره را بده بهش بگو نیکا داده( نیکا) . شمارتو بده : & من ؟ نیکا : آره دیگه باید ازت بپرسم چی شد و چی گفت . & خب همینجا وایسا بدم بگم بت . نیکا : مگ نمیبینی پلیس وایساده داره دنبالم میگرده . & اها چرا چرا خب باشه ( شمارشو بش داد). رفتم نزدیک پسره . خدایی چه خشگلههه . عه به تو چه کالوین . & هی آقا . پسره : بله . & این شماره را نیکا داد گفت بدم به تو پسره : یاد ندادن بت وقتی با کسی خودمونی نشدی بش نگی تو؟ & خب حالا پسره : خود نیکا کو . ؟ & رفت پسره : باش برو . & خواهش میکنم . جیمین : ازت تشکر نکردم تازه باید عذر خواهی هم کنی . & برو گمشو بابا

رفتم سمت‌ هتل . یه اتاق موقتی گرفتم . بعد رفتم حموم . بعد حموم لباس پوشیدم و رفتم فرم و بگیرم . یه دختره خیلی کیوتی اونجا بود خیلی کیوت و جذاب بود رفتم سمتش . & سلام دختره : سلام عزیزم & واس بازیگری اومدی؟ دختره : نه عزیزم من میکاپر چهرم . دیدید وقتی میخواید با یه آدمی دوست بشید روتون نمیشه اسمشو بپرسید ؟ منم الان اون حالتم . دختره خیلی کیوته خیلی کیوت جواب میده دختره : مدرکشو داری؟ & مدرک چی؟ دختره: وقتی بخوای قبول شی باید یه دوره بری هنر بخونی حتی اگر رشتت هنر باشه . ولی اگر مدرک پایان دکترای هنر داشته باشی نیازی به خوندن هنر نداری . & نمیدونستم ولی هنوز تست ندادم دختره : تو حتما قبول میشی . یک چشمت زد و رفت . واییی گوگول روش .راش زدم 😂 رفتم تو اتاق تست . کلی تست مسخره ازم گرفت .

( اص قبلی همون دختر کیوته . ،سوزا ) مدیر تست : نه خیلی بد بود ردی . & واقعا جا خوردم با قیافه در مونده اومدم بیرون . دوباره همون میکاپره : چی شد ؟ & هیچی ردم کرد . دختره : نگران نباش بت زنگ میزنه . ، . . واییی خدا آخه چقدر یه دختر میتونه کیوت باشه رفتم خونه با حرف دختره واقعا یکم امیدوار شدم ولی خب خیلی بد گفت . گوشیم زنگ خورد . مامانم بود : واییی نه & ا . الو ..+ تو چی کار کردی دختره ی چش سفید اگر تا فردا برنگردی دیگه دختر من نیستی . قطع کرد . زدم زیر گریه . چرا اخه اومدم و داداشمو تنها گذاشتم . میدونستم اگر زنگ میزدم داداشم هیچ جوابی بم. نمیداد. دلم براش تنگ شده . اون فقط منو میفهمه . یهبار دیگه گوشیم زنگ خورد . ناشناس بود . با صدای هق هقو بر داشتم : ا الو . نیکا : هی دختر چرا صدات اینجوریه؟ & نیکا تویی؟ نیکا : آره . اسمت چی بود؟ & کالوین نیکا : ببینم کالوین چی شد . . & خیلی خوشم نیمد ازش . نیکا : خودت چته؟ من رفتم خانه معلم یه شناسنامه الکی به عنوان معلم درست کردم اینجوری بم شک نمیکنن بیا یه ادرس که میفرستم واست توضیح بدم . & نفس بگیر . 😂😂 نیکا : کوفت خدافظ

جونگ کوک ویو : تو افکارات دلتنگی برا خواهرم بودم جیمین زنگ زد : ( علامت جونگ‌کوک :#)# تو رو هنوز نگرفتن؟ . جیمین : نه هنوز . #‌چطوری داداش . جیمین : خوبم ممنون تو خوبی؟ جونگ کوک : زندم . جیمین : خوبی؟ چرا صدات اینجوریه؟ # گریه کردم 😂 جیمین : دیوونه # والا😂😂 . جیمین : برنامه ی شبت چیه؟ # خونه . جیمین : میای با* ؟ # پایتم . ‌‌جیمین : قراره با دوست دخترم و دوستش بریم . # جون بابا . جیمین : فقط دوست عادیه . . # باش .میبینمت . رفتم تو . یه دوش گرفتم . آنقدر خوابم میومد که خوابم رفت . با ضربه های محکم جولا بیدار شدم . اقای جئون؟ # بیا تو جولا : اقای جئون راستش اینه که..