
درود خبید ؟ اصن حمایت نشد ولی حق میدم پارت اول بود
فلش بک به 3 سال قبل : کال ویو: مامان چرا آخه ( علامت مامان کال +) ( خود کال &)+ هیس چرا نداره اخه بازیگری هم شد شغل تو باید بری پزشکی مهندسی چیزی شی . &, مامان بازیگری خیلی سخته تازه خیلی هم جذابه + وقتی میگم نه حرفی نباید باشه مثل داداشت باش کالوین رشتشو انتخاب کرد چند وقت دیگه هم داره ازدواج میکنه & خب دلیل مامان چرا بده؟+ بخاطر اینکه بازیگرا نمیتونن زندگی آرومی داشته باشن. & حق با شماست . رفتم تو اتاق درم بستم چرا مامانم درک نمیکنه من بچه نیستم . مامانم از اشپز خونه داد میزنه + بیا ناهار . & نمیخوام سیرمممم + به درک نخور دختره ی چش سفید فردا دارم میرم پیش مامان بزرگ نیستم باباتم نیست فهمیدی؟ غذا برات گذاشتم تو یخچال . دو باره نری با دوستای الواتیت بیرونا & چشممم
نمیتونم درک کنم چرا مامان بابام با بازیگری مخالفن . &, چه خبرای چرتی میاره . .. داشتم خبرارو نگاه میکردم که یه اعلامیه چشممو گرفت . ( کره ی جنوبی بازیگران جوان استخدام میکند همین الان وارد شو و ثبت نوبت کن) ( خبرای گوگل😛😛😛) دیگه فکر فرار به ذهنم رسید زنگ زدم اتریا . اتریا کلی بخاطر فکرم سرزنشم کرد اما تنها راهم بود . بلیط واسه 7 شب فردا گرفتم . یه نامه نوشتم ( مادر و پدر عزیزم ، میدانم چه تصمیم احمقانه ای گرفتم ولی مجبورم به اتریا گفتم برایتان توضیح دهد . پول های پس انداز را برداشتم تا نمیرم نگرانم نباشید دو. ستون دارم مخصوصا تو کارلوس . بایییی) گذاشتم تو کیف که عصر بچسبونم یخچال . یه جوری اون روز رو سپری کردم و فردا شد
فردا عصر ساعت 7: & استرس دارم اتریا . اتی : از بس خلییییییی & بیخیال تو یکی چیزی نگو. . اتی: ساعتتو برداشتی؟ کیف آرایشتو چی؟ پولااا رو یادت نره 😐 & برداشتمممم دارم بند کفشمو می بندم . رسیدم فرودگاه زنگ میزنم . . بلاخره رسیدم فرودگاه و همش تو فکر این بودم یه وقت کالوس نیاد دنبالم . . یه دستی روی شونم احساس شد . برگشتم ( فک میکنید جونگ کوکه نه😂) کالوس . واییی حدسم درست بود . کالوس لبخند عجیبی زد و دستمو کشید بدون هیچ حرفی هر چقدر تقلا کردم و توضیح دادم گوش نکرد اخرم پرتم کرد تو ماشینو منو برد وقتی رسیدیمخونم انقدر سرم داد کشید که از خواب پریدم. همش خواب بود . خدارو شکر رسیدیم سئول داشتم میرفتم تو فکر بودم که به یکی برخوردم حدس میزنید کی بود؟؟
جونگ کوک ویو: بابا مهم نیس که چی فک کنی ولی من مثل شما بی احساس نیستم . مامان بازیگر بود چی بود مگه همه هم دوسش داشتم ( علامت جونگ کوک : # بابای جونگکوک +) + تو باید بیای تو شرکت پیش منو و عموت فهمیدی . # اهان . رفتم توی حیاط خونه و قدم زدم دلم برای یکی خیلی تنگ شده و الان که رفته میفهمم بدون اون هیچی هستم . ( حدس میزنید کیه؟ عمرا به ذهنتون برسه . نتیجه چالش داریم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!