.
"هیچوقت خاص نبودم" اولین باری که دیدمش،داشتم تصور میکردم که اخرین دیدارمون چطور میتونه باشه؟ چیزی فراموش نشدنی یا اونقدر ساده که هیچوقت متوجه نشم این آخرین باره. موهای قهوه ای تیره و پوست زرد گونش،اولین چیزایی بودن که به چشمم خورد،راستش موهاش اونقدر جلوی صورتش زده بود که نتونستم چشماش رو ببینم،نمیدونم اگه دقت میکردم هم میتونستم؟ قدم هاش محکم بود لبریز از اعتماد بنفس اما وقتی ذره ای به بدن قوز کرده اش که نگاه میکردی متوجه خمیدگیش میشدی،خمیدگی درونش. میوه خشک های عرقی توی دستم مچاله شده بودن،برای همین هیچوقت همینطور که مادرم انتظار داشت که این کارو بکنم،اونارو بهش تعارف نکردم،شاید خودمو راضی میکردم که سیره،شایدم میدونستم که ممکنه چندش ترین آدم دنیا براش بنظر بیام.
" هیچوقت راضیش نکردم" از حموم که اومده بود،بهم پیامک داده بود که بیام دنبالش تا با هم وقت بگذرونیم،گفته بود فقط همون زمان وقت داره.. اما گوش ندادم و اینجوری بودم که باید وقتشو برای "من" خالی کنه،نه اینکه توی وقت های خالی بذاره بیام پیشش.همین شد که توی وقت های خالیشم کنارش نبودم،بهم از دعوا های همیشگیش گفته بود،اما من.. همیشه شنونده بودم؛ هیچوقت درست گوش نمیدادم،همین شد که وقتی ازم میپرسید،هیچ جوابی نمیدادم چون هیچ جوابی نداشتم. میدونست نویسندم،دوست داشت براش نامه بنویسم،نامه هایی از تکه به تکه خاطرات خوبمون،اما هیچوقت هم خاطرات اونقدر خوبی هم نداشتیم که بتونم حتی اونا رو بنویسم.پس فقط از تخیلاتم براش نوشتم؛ دیر فهمیدم که اون آدم واقع گرایی بود.
" هیچوقت همراه خوبی نبودم" توی بیمارستان که بستری شد،از نگرانی نمیتونستم باهاش حتی حرف بزنم،هنوز یادم میاد..وقتی که وارد بخش اون شدم، وقتی که چهره زرد کدرش حتی تیره تر شده بود،مریض گونه تر و من همونجا خشکم زده بود. قشنگ میتونستم سنگینی نگاهشو روی بدنم حس کنمو اگه یکم سرمو بالا میووردم هم میتونستم چشمای سیاه براقشو ببینم. راستش بین این دودلی مونده بودم که " میخواد برم جلو؟ " یا " نمیخواد دیگه حتی ببینمش؟ " من اون روز اونجا رو ترک کردم.اما الان که دارم فکر میکنم..شایدم دلش میخواست بمونم.اما درواقع.. چه فرقی داره؟ من که نموندم.. اه باز اشکام کاغذارو خیس کردن،چرا این همه دارم پولشونو میدم وقتی تحمل اشکامم ندارن؟
"هیچوقت نشناختمش" همیشه وقتی کار اشتباهی میکردم،یا حداقل کاری که میدونستم خوشحالش نمیکنه،هیچوقت به حس اون لحظه اون فکر نمیکردم،ذهنم همیشه دور محور کار های خودم میچرخید،خودمو سرزنش میکردم اما سعی نمیکردم حالشو بهتر کنم،همین شد که همچین شدیم.همین شد که وقتی سنجاق سینه ارغوانی رنگش رو که با دقت تزیین کرده بودم بجای اینکه باز هم با ذوق به خودش بندازه،خیلی راحت به سطل " اشغال"بنداخت؛ باور کن که موقع نوشتن اینا خندم میگیره.
" هیچوقت زیبا نبودم " وقتی به خودم توی آینه نگاه میکردم همیشه تصویر اون توی ذهنم میجوشید،چهره شادابش،با همه نقصاش اونو به یه الهه زیبایی تبدیل کرده بود پس باز هم نمیتونستم صورت غم زده خودمو باهاش مقایسه کنم؛ چقدر سختگیر بودم! مخصوصا نسبت به خودم.البته من باز هم هیچوقت خودم رو مقصر ندونستم.یبار اونقدر از وضع بهم ریخته موهام عصبی بودم که اینه رو شکستم،فکر میکردم اگه آینه رو تنبیه کنم بهتر نشونم میده،اما فقط تیکه تیکه شدن وجودمو توی فضای آینه دیدم. واقعا نمیشد تحمل کرد که چطور اونقدر بچه بودم؟
"مفهوم لغت هیچوقت" من هیچوقت خاص نبودم،راضیش نکردم،همراه خوبی نبودم،نشناختمش و حتی..زیبا هم نبودم. متنای من همه توی گذشته ریشه داشتن،اما 'هیچوقت' یعنی: من الان هم خاص نیستم،الان هم اگه برگرده راضیش نمیکنم،الان هم همراه خوبی نیستم،الان هم نمیشناسمش و الان هم زیبا نیستم. دلیلشم اینه که من باز،باز هم فقط از خودم حرف زدم، اشتباه من اینه که اون هیچوقت موضوع اصلی حرفام نبود(نیست).
" همیشه دوستش داشتم " صدای تیک و تاک ساعت رو که میشنیدم،لحظه به لحظه منتظر میشدم که وقت دیدار با اون برسه،هرچند کوتاه،هرچند که مثل غریبه بودیم.وقتایی که خونه تنها بودم سریع شروع میکردم به خیال پردازی،عروسک ها،بالشت ها و حتی لباس هام همه حداقل یک بار نقش اون رو بازی کردن. همیشه میدونستم که اشتباه میکنم که با تصور اون "دوستم" نه خودش.همیشه ته دلم همه این چیزا رو میدونستم اما فقط میخواستم فکر کنم که شایــد.. اون نمیدونه. همین شد که قندیل های یخ بینمون رو پر کردن و من بیخودی تقصیر زمستون سرد اون سال مینداختم. همین شد که رابطه رویاییمون از طرف اون تموم شد،اما من.. همیشه میدونستم که در اون طرف ماجرا.. ریشه و سرچشمه همه چیز " من ام".
دستم خورد✋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبههههه😭😭😭😭😭
ممنونم✋
فوقالعاده 😭😭😭
گودددد
معرکهههه
واااوو
عالیییی
خیلی زیبا بود عاشقش شدم
فداتم🤝
🫂💖
فقط میتونم بگم هرگز از نوشتن دست نکش
نظر لطفته🤝
چه زیبا بوددد
ممنونمم
فوق العاده بود
ممنونم
خیلییی خوب بوددد ادامه بدههه
چشم