خب امروز اومدم اولین و و انیمه ی مورد علاقه ام رو بهتون معرفی کنم که خودم عاشقشم لطفا لایک کنید اولین پستمه
سلام. من شینیچی کوودو هستم — یه کارآگاه دبیرستانی از توکیو. از وقتی یادم میاد، ذهنم همیشه دنبال یه چیز بوده: حقیقت. من معتقدم هیچ معمایی بدون سرنخ نیست… فقط باید بلد باشی چطور نگاه کنی. بیشتر مردم از هیجانِ فوتبال یا فیلم لذت میبرن، اما برای من، هیچچیزی به اندازهی لحظهای که یه پرونده حل میشه هیجانانگیز نیست. اون لحظهای که همهچیز مثل قطعات پازل کنار هم قرار میگیرن. من از بچگی عاشق داستانهای شرلوک هلمز بودم. اون باعث شد بفهمم که منم میخوام یه کارآگاه بشم — کسی که با فکرش، عدالت رو به دنیا برمیگردونه. الان شاید ظاهر من همون پسر ۱۷ سالهای نباشه که مردم میشناختن، ولی ذهنم، خاطرههام و هدفم هنوز همونه. تا وقتی حقیقت پشت هر تاریکی رو پیدا نکردم، دستبردار نیستم. من شینیچی کوودو هستم. یه کارآگاه… که هنوز دنبال پاسخ همهچیزه. منبع عکس پینترست
گاهی وقتا وقتی همهجا ساکته، به اون شب فکر میکنم… شبی که همهچیز عوض شد. فکر میکردم دارم یه پروندهی معمولی رو دنبال میکنم، ولی اونجا، با یه سم روبهرو شدم که منو از یه کارآگاه دبیرستانی تبدیل کرد به یه پسر بچهی ابتدایی. اسم جدیدم شد کونان ادوگاوا. یه هویت جعلی… برای پنهون کردن واقعیت. هر روزم با دروغ شروع میشه و با راز تموم میشه. سخته، خیلی سخته. وقتی نمیتونی به کسی بگی واقعاً کی هستی، وقتی مجبوری از دور نگاه کنی و فقط لبخند بزنی، در حالی که یه قسمت از وجودت فریاد میزنه: "من هنوز همون شینیچیام." اما تسلیم شدن توی فرهنگ من معنی نداره. تا وقتی یه سرنخ از اون سازمان سیاه پیدا نکنم، تا وقتی راهی برای برگشتن به خودم پیدا نکنم، دست از جستوجو برنمیدارم. چون من یه کارآگاهم. و کار یه کارآگاه… پیدا کردن حقیقته، حتی اگه خودش توی تاریکی گم شده باشه. منبع عکس پینترست
کودکی… یه زمانی برای بازی و خیالپردازیه، نه برای پنهون شدن. ولی من دوباره بچه شدم — نه با انتخاب خودم، با یه اشتباه، یه سم، یه راز. الان هر روز باید خودمو مثل یه دانشآموز ابتدایی نشون بدم. دفتر مشق، نمره، کلاس… در حالی که ذهنم هنوز داره قتلها و معماهای پیچیده رو تجزیه میکنه. گاهی جلوی آینه میایستم و به صورتم نگاه میکنم. یه پسر کوچیک… ولی چشمهام، همون چشمهای شینیچیه. چشمهایی که دیگه خواب راحت نمیبینن. گاهی دلم برای خودِ قبلیم تنگ میشه. برای صدای واقعیم، برای آزادیِ حرف زدن. اما شاید اینم یه جور آزمایش باشه — آزمایشی برای اینکه ببینم، آیا یه کارآگاه واقعاً فقط با ظاهرش تعریف میشه… یا با ذهن و قلبش. هر روز نقش یه کودک رو بازی میکنم، اما در درون، یه کارآگاه بیداره… و اون هیچوقت خاموش نمیشه. منبع عکس پینترست
سلام. من کایتو کوروبام… ولی خیلیها منو با یه اسم دیگه میشناسن: کید، دزد شبح (Kaitou Kid). یه دزد، شاید… اما نه از اون نوعی که فکر میکنی. من چیزی رو نمیدزدم تا ثروتمند بشم — من حقیقت رو دنبال میکنم. پدرم، تویچی کوروبا، شعبدهباز بزرگی بود. اما یه روز… ناگهان ناپدید شد. اون روز، خنده از چهرهی من رفت و یه سؤال تو ذهنم موند: «چه کسی باعث شد پدرم بره؟» ۱۰ سال بعد که فهمیدم یکی کشتش و خودش نرفت، لباس سفید دزد شبح رو پوشیدم. لباسی که پدرم هم قبل از من پوشیده بود. هر بار که به آسمون میرم، هر بار که با نور ماه بازی میکنم، حس میکنم یه قدم به جواب نزدیکتر میشم. میگن من یه دزدم، یه شعبدهبازم، یه خطرم. اما من فقط یه پسرم… که داره دنبال حقیقت پدرش میگرده. و اگه برای رسیدن به اون باید تمام دنیا رو گول بزنم، باشه — چون هیچ شعبدهای بدون راز قشنگ نمیشه. من کایتو کوروبام. یه دزد با لبخند، و یه پسر با دلی پر از سؤال. منبع عکس پینترست
وقتی اون لباس سفید رو در میارم، همهچی ساکت میشه. دیگه خبری از نور، ترفند یا هیجان نیست... فقط من میمونم و آینهای که یه پسر معمولی رو نشون میده. همه فکر میکنن دزد شبح همیشه میخنده، همیشه شوخطبع و بیخیاله. ولی اونا نمیدونن... هر خندهم یه ماسکه، یه نقاب دیگهست تا نذاره کسی غممو ببینه. من از بچگی یاد گرفتم لبخند بزنم، حتی وقتی درونم پر از سؤال و دلتنگیه. پدرم همیشه میگفت: "یه شعبدهباز هیچوقت نباید ترسش رو نشون بده." و منم یاد گرفتم هر احساسی رو قایم کنم، زیر یه لبخند. اما شبها... وقتی نور ماه از پنجره میتابه و سکوت خونه رو پر میکنه، دیگه نیازی به نقاب نیست. اون موقع فقط کایتوئم، یه پسر که هنوز منتظره یه جواب... یه حقیقت که شاید هیچوقت پیداش نکنه. ولی بازم ادامه میدم. چون شاید همین ادامه دادن، تنها جادوی واقعیای باشه که هنوز باورش دارم. منبع عکس پینترست
هر بار که از زمین جدا میشم، وقتی باد به لباسم میخوره و ماه درست بالای سرمه، یه حسِ عجیبی دارم... انگار همهی دنیا برای یه لحظه ساکته، فقط منم و آسمون. اون بالا، دیگه خبری از نقاب یا نقشه نیست. آدم فراموش میکنه داره دنبال چیه — فقط حس میکنی زندهای. بعضیا میگن دزدی خطرناکه، ولی برای من، هر پرواز یه جور فراره. فرار از دنیایی که پُره از سؤال، قضاوت و دروغ. اون بالا، حقیقت و دروغ معنی نداره… فقط آزادیه. وقتی به ماه نگاه میکنم، احساس میکنم پدرم هنوز اون بالاست، داره نگاهم میکنه و لبخند میزنه. شاید به خاطر همینه که همیشه شبها پرواز میکنم — چون شب، تنها وقتییه که واقعاً خودمم. من دزد شبحم… ولی فقط روی زمین. اون بالا، بین ابرها و ستارهها، من فقط کایتوم — یه پسر که با ماه رفیقه و هنوز دنبال حقیقت میگرده. منبع عکس پینترست
🌕 شینیچی: هر بار که صدای هلیکوپترها و فریاد پلیسها رو میشنوم، میدونم دوباره تویی. تو از همهچیز فرار میکنی، ولی چرا؟ یه دزد مثل تو، دنبال چیه واقعاً؟ 🎩 کایتو: (لبخند محوی روی لبش) فرار نمیکنم، فقط پرواز میکنم. تو دنبال حقیقتی که زیر خاک پنهونه، من دنبال حقیقتیام که بین ابرها گم شده. فرقمون همینه، کارآگاه. 🌕 شینیچی: تو از دزدی یه نمایش ساختی. من از جرم یه سؤال. اما آخرش، هر دومون داریم دنبال جواب میگردیم. 🎩 کایتو: درسته... تو دنبال دلیل مرگ آدمایی، من دنبال دلیل رفتن پدرم. تو با منطق میجنگی، من با شعبده. ولی هر دومون با دروغ درگیر شدیم. (برای چند لحظه هر دو ساکت میشن. باد موهای شینیچی رو به هم میریزه، کایتو به ماه نگاه میکنه.) 🌕 شینیچی: تو هیچوقت خسته نمیشی؟ از پنهون شدن، از نقشهچیدن، از بازی کردن با خطر؟ 🎩 کایتو: خسته میشم… اما وقتی بالای آسمونم، همهچیز ارزشش رو پیدا میکنه. اون بالا… انگار هیچکس قضاوتت نمیکنه. نه به عنوان دزد، نه قهرمان. فقط یه آدمی که نفس میکشه. 🌕 شینیچی: (لبخند کمرنگی میزنه) شاید ما اونقدرها هم با هم فرق نداشته باشیم. تو دنبال آزادیای، که من ازش فرار میکنم. 🎩 کایتو: و تو دنبال حقیقتی، که من ازش میترسم. (باد قویتر میوزه، رد ابر از روی ماه میگذره. هر دو به آسمون خیره میشن، بدون کلمهای دیگه…) منبع عکس پینترست
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واییی خیلی عالی بود ✨
کاراگاه کونان یکی از انیمه های مورد علاقمه
کاراکتر مورد علاقم هم آکای
آقای هم باحاله
آرهههههه
آخ ببخشید نوشتم آقای می خواستم بنویسم آکای😅
آره فهمیدم😄
عالیییی بود واقعا دمت گرم چقدر خوب شده✨👌🏻
یکی از انیمه ی مورد علاقه ام کارآگاه کونانه
دوباره میگم خیلی نه بیش از حد فوق العاده بود🔥👀
مرسی نظر لطفته
عالی بود من کونان رو خیلی دوست دارم دومین انیمه ی مورد علاقه ام هست
عالی بود میشه دوباره بذاری از این پستا ی کارآگاه کنان آخه انیمه مورد علاقه منم همینه
عزیزم گذاشتم منتظرم بررسی بشه 🥰
خودمم خیلی دوستش دارم
از کدوم کاراکتر بزارم؟
فیکشن هست؟
نه!
فقط داشت انیمه را معرفی میکرد
خود انیمه هم قسمت اول را اینطوری آغاز کرد
تقریبا
آها
ممنونم
خیلی زیبا بودد خوش اومدیی به تستچییی و خانواده ی دنج تستچی و دسته ی انیمه ، نیاز نیست که بگی منبع عکس پینترست😀🙂
ممنون
کارت عالی بود 🤍✨
قشنگ ترین چیزی بود که از کونان دیدم❤🩹