چند تئوری راجب مرگ

......

یه تئوری هست که میگه:آلزایمر فقط یه بیماری مغزی نیست، بلکه نشانه‌ی آماده شدن روح برای تولد دوباره‌ست. طبق این نگاه: آدم‌هایی که آلزایمر می‌گیرن، کم‌کم خاطرات این زندگی رو از دست می‌دن چون روحشون داره آماده می‌شه تا در بدن جدیدی متولد بشه. یعنی مغز مثل یه "هارد دیسک" داره فرمت می‌شه تا در زندگی بعدی با حافظه‌ی تازه شروع کنه. در مقابل، کسایی که تا آخر عمرشون حافظه‌شون سالم می‌مونه، به گفته‌ی این تئوری، آخرین بارشونه که به این دنیا میان — روحشون داره مرحله‌ی نهایی رو تموم می‌کنه.

یه تئوری هست که میگه:روح ما در بدن جدیدی متولد می‌شه. کیفیت زندگی بعدی بستگی داره به کارما (اعمال خوب و بد در زندگی قبل). 🧘‍♀️ مثال: کسی که مهربون و درست‌کاره ممکنه در زندگی بعدش انسان بهتری بشه، ولی کسی که ظلم کرده، شاید در قالب حیوان یا موجود پایین‌تر برگرده. (باور اصلی در بودیسم، هندوئیسم و بعضی عقاید باستانی.)

یه تئوری هست که میگه: از نگاه فیزیک کوانتومی و فلسفه‌ی مدرن. می‌گه وقتی می‌میریم، فقط در این جهان می‌میریم ولی در یکی از جهان‌های موازی، نسخه‌ی دیگری از ما هنوز زنده است. 🪞 یعنی در واقع هیچ “مرگی” مطلقی وجود نداره، فقط تغییر واقعیت رخ می‌ده.

یه تئوری هست که میگه: روح هم نوعی انرژی‌ه که بعد از مرگ، در طبیعت پخش می‌شه: در باد، نور، یا حتی بدن موجودات دیگه. 🌿 یعنی شاید "ما" بعد از مرگ، بخشی از جهان طبیعی می‌شیم.