6 اسلاید پست توسط: چادری❣ انتشار: 1 ماه پیش 466 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست


اشتراک گذاری

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (22)
  • imageムノズム
    قهرمان من رومی 🥹💖

    عالی بود 🩷 خاطره آنچنانی ترسناک ندارم
    راستی ٢ تا اسلاید شبیه هم بود. اگه خواستی ویرایش کن 😊

  • هشت یا نه ساله بودم ، سر شب بود و من توی اتاق مامان بابام بودم و داشتم توی آینه به خودم نگاه میکردم . در اتاقم باز بود از توی آینه دیدم یه کسی مثل من لباسش موهاش چهرش با پوست آبی از پست در اومد بیرون

  • برای من خیلی پیش اومده که احساس میکنم کسی پشتمه یا داره نگام میکنه،،بعضی ها میگن اون فردی که احساس میکنید در واقع فرشته نگهبان شما ست که از شما مراقبت میکنه مخصوصا در زمان هایی که ترسیده باشید حس دلگرمی بهتون میده

    • imageکوردا اسمالت
      درحال مبارزه با دموناتا

      بیشتر سکتمون میده تا حس دلگرمی😐

    • 😁 دقیقا من همش میترسم پشتم رو ببینم

  • ما توی ساختمون زندگی می‌کنیم که سه طبقه است طبقه اول مادربزرگم،طبقه دوم خاله ام و طبقه سوم خودمون😁
    یه روز کلا هیچ کسی توی ساختمون نبود فقط من بودم ،همینجوری داشتم برای خودم آهنگ گوش میدادم و آهنگ میخوندم که صدای در طبقه پایین رو شنیدم بعد صدایی مثل راه رفتن و دویدن و از طبقه پایین میومد با خودم گفتم حتما خاله ام برگشته دخترخاله امه که داره سر و صدا میکنه اما وقتی مامان و بابام برگشتن و بهشون گفتم ..گفتن که اونا هنوز نیومدن و کسی توی ساختمون نبود

  • imageReal Madrid fan
    بهترین دوستم🎀Hanamin🎀

    ساعت ۳ شب تو باغ خالم اینا که بودیم همه مون تو حیاط نشسته بودیم که یه دفعه دیدیم در باغ بی جهت باز شد بعد یه دفعه بسته شد رفتیم بخوابیم دوباره این اتفاق تکرار شد
    خلاصه اون شب دیگه خوابم نبرد

  • imageSeli
    چقدر فکر کردم به پرواز قو

    داشتم آهنگ گوش میدادم هدفون گوشم بود بعد صدا مامانم شنیدم هدفون از گوشم برداشتم مامانم صدا کردم مامانم گفت نه عزیزم من صدات نکردم بعد باز هدفون گذاشتم گوشم بعد دوباره بعد چند دقیقه باز صدای مامانم شنیدم باز کار قبلی کردم مامانم جواب قبلی داد چند دقیقه گذشت باز صدای مامانم شنیدم بعد بالای سرم دیدم یک دختری دیدم که پریشون بود چشامو بازو بسته کردم چهرش خیلی کم رنگ بود باز کردم دیدم نبود

    • imageᴍAᴅAᴍ MᴀLғOY🎍
      ~بانوی اسلیترین~نظرسنجیمم

      میگن هیچوقت وقتی اینجوری میشید بالا رو نگاه نکیند

  • image🩷사리나🍡
    درحال ساز نواختن🎵

    چند وقت پیش یهو ساعت سه شب از خواب بیدار شدم یه جورایی تو حالت خواب و بیداری بودم دیدم مامانم جلوی تختمه و داره یه چیزی زمزمه میکنه منم خیلی برام مهم نبود(آخه مامانم هر شب میاد بالا یرم شب بخیر میگه) بعد دیدم یهو کش اومد که بوسم کنه منم چشمامو بستم حتی بوسشم حس نکردم ولی خوابیدم فرداش از مامانم پرسیدم چرا نصف شب اومدی گفت من که اصلا شب نیومدم بالا سرت وای یهو یه لرزه خوردم😂💔

  • imageCₗₒᵥₑᵣ
    𝟻𝟶𝟻★

    بعضی وقتا می‌شنوم یکی اسممو تو گوشم میگه یا چرت و پرت میگه.
    به مامانم که میگم میگه خیالاتی شدی😁

  • imageMyon
    My life is so unfair

    صب نزدیکای ساعت هشت بیدار شدم دیدم بابام اومد توی اتاق و قشنگ باز شدن در رو دیدم و مطمئنم بیدار بودم اومد توی اتاق رو به روز تختم ایستاد منم خودمو زدم به خواب ولی وقتی دوباره چشامو باز مردم کسی نبود و در باز و بسته نشد تو اتاق یکم گشتم دیدم ی کاغذ افتاده روز زمین و وسطش قرمزه بعد فهمیدم بابام شش صبح رفته بود سر کار

  • imageاله سار
    ETERNAL SILANCE OFTHE SEA

    من اعتقاد دارم برای همه ی اینا یه دلیل هست هرچند به وجود جن اعتقاد راسخ دارم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.