
این ها کتابهایی هستن که اکثرا کتاب های فانتزی ان.این کتابارو من خواندم و خیلیییی پسندیدمشون گفتم با شما هم به اشتراک بزارمشون.

✼ ҉ دختـــری کــه ماه را نوشــــیـد: ҉ ✼ زان پیر،جادوگر دل رحمیه که به نوزادهای قربانی شده و رها شده تو جنگل کمک میکنه و اونارو یه طرف دیگه جنگل به خانواده های میده که بتونم از اون ها نگهداری کنن. ماجرا از روزی شروع میشه که زان پیر به جای نور ستاره،نور ماه رو به نوزادی میده. ولی زان میدونه که ماه قدرت جادویی داره که نباید دست کم بگیرینش.پس نوزاد رو ول نمیکنه پس باید یه چاره ای پیدا کنه تا نوزاد با قدرتش به بقیه و خودش آسیب نزنه اما چطوری؟!

.--ღஐƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஐღ--. اژدهــایی با قـــــلـب شکلـــاتــی .--ღஐƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஐღ--. اوناورین اژدهایی عه که خیلی جوونه و نمیتونه با خانوادش بره شکار.اون یه روزی تصمیم میگیره که وقتی همه خوابن بره به شکار و با دست پر برگرده که ثابت کنه میتونه بره شکار. ولی اون یه جادوگر میبینن و میخواد شکارش کنه و با اینکه خانوادش هم نزدیک انسان ها نمیشن اون سراغ انسان ها میره تا شکارش کنه ولی اونجا با شکلات آشنا میشه که داستان زندگی انسانی اون رو رقم میزنه.

✧∭✧∰✧∭✧ فابــــل ✧∭✧∰✧∭✧ فابل،دختر ۱۷ ساله با نفوذترین تاجر دریای باریک،از کودکی رو دریا بزرگ شده. ولی کشتی باباش ۴ سال پیش غرق شد و مامان فابل مرد و پدرش اون رو توی جزیره دزدان ولش کرد. اون توی این مدت با فروختن سنگ های قیمتی که زیر دریا پیدا می کرد زندگیش رو میگذروند. فابل با اینکه میدونه کارش خیلی خطرناکه ولی به یه تاجر جوان اعتماد میکنه و ازش میخواد تا اون رو با خودش ببره. اما اون میفهمه که خدمه کشتی خیلی چیزا رو داره از فابل قایم میکنه و دشمن ها اون هارو از همه طرف زیرنظر دارن.اون هم چه دشمنایی! دشمنانی که مثل رو دریا میوزن.

◦•●◉✿ اخگــری در خاکــــسـتــر ✿◉●•◦ لایا تو این دنیای بی رحم همراه مامان بزرگ و بابا بزرگش و داداش بزرگترش تو محله فقرنشینی زندگی میکنن.اون ها پیرو امپراتوری هستن چون میدونن چه بلایی سر مخالفا میاد.ولی وقتی داداش لایا به اتهام خیانت بازداشت میشه ،لایا مجبور میشه تصمیم مهمی بگیره.اون در ازای کمک به شورشی هایی که قول نجات داداشش رو میدن،زنگیشو به خطر میندازه تا تو بزرگترین آکادمی نظامی امپراتوری جاسوسی کنه. تو اونجا با الایس آشنا میشه. لایا و الایس خیلی زود میفهمن سرنوشت شون به هم گره خورده و انتخاب هاشون سرنوشت امپراتوری رو تا ابد تغییر میده. ولی مگه اونا میتونن با تقدیرشون بجنگن؟

★彡 مــا تــمامــش مــی کنــیــم 彡★ و ★彡 مــا شروعـــش مــی کنــیــم 彡★ لیلی،دختری که از بچگیش از باباش متنفر بوده چون مامانش رو اذیت میکرده حالا خودش عاشق مردی شده که تعادل روانی نداره و دقیقا همون روزی که تصمیم به طلاق میگیره میفهمه از اون مرد بارداره و نمیدونه باید چیکار کنه. کتاب ما شروعش میکنیم جلد دوم و کتاب ما تمامش می کنیم جلد لوله.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود:)
پیشنهاد میکنم داس مرگ رو هم بخونین
هری پاتر
دختری که به اعماق دریا افتاد
دختر مهتاب
دیزی دارکر
سنگ کاغذ قیچی
عالیییییین
فابل مثل چه کتابی میتونه باشه؟