
وقتی اسم نابغه میاد چه چیز هایی به ذهنتون میاد؟ انیشتین؟ گالیله؟ یا شایدم مریم میرزاخانی؟ درسته. توی این پست میخوایم با سبک مریم میرزاخانی و نابغه های دیگه ی جهان درس بخونیم.

سازمان سنجش خودت باش! همونطور که میدونید مریم میرزاخانی خودش رو به چالش میکشید. شرکت در المپیاد ریاضی، آزمون های سخت و سوالات دشوار. یادتون باشه. هیچوقت از سختی ها نترسید. خودتون رو به چالش بکشید و اگر با مشکلی مواجه شدید، یاد این حرف بیوفتید ((من مسائل رو مسل یه جنگا میبینم. اگر گمشدم، از دانسته های خودم استفاده میکنم تا حقه ای بزنم و راهی پیدا کنم تا به بالای یه تپه میرسم و همه چی برام واضح و روشن میشد))

موقع درس خوندن وقتی به یه قسمت مهم می رسید، از خودتون بپرسید چرا...؟ کی...؟ چجوری...؟ به چه شکل...؟ اگر اینطوری خودتون رو آزمایش کنید و دائما این سوالات رو از خودتون بپرسید و جواب بدید، دیگه سوالی براتون باقی نمیمونه و مبحثی هم از قلم نمیفته و همچنین با سوالات هم آشنا میشید.

شنا بدون جلیقه ی نجات! یادتون باشه که نباید درس هارو حفظ کنید. اگر مریم میرزاخانی فرمول ها و روش حل مسئله رو همینطور حفظ میکرد، به نظرتون به این موفقیت میرسید؟ غرق شدن چیز بدیه، ولی نه تو درس. تا حالا براتون پیش اومده شب امتحان درس ها رو روخوانی و حفظ کرده باشید و بعد از امتحان به کل از یادتون رفته باشه؟ انگار نه انگار که همین دیشب کل کتابو قورت دادی. با حفظ کردن و روخوانی درس ها، مطالب به حافظه ی کوتاه مدت میره و بعد از یه مدت کوتاه از ذهنتون میره. باید مفهوم درس رو بفهمی. باید تا عمق مبحثی که میخونی شنا کنی.
حتما با خودتون بگید که این کار زمان بریه اما یکی از خوبی های مطالعه ی مفهومی اینه که سرعت مطالعه کردنتون بالا میره ولازم نیست که بشینید تک تک جمله های کتابو حفظ کنید. اما چجوری مفهومی مطالعه کنیم؟ +کلمات و جملات کلیدی و مهم رو پیدا کنیم +ارتباط مطلب ها و مبحث ها رو به هم پیدا کنیم +برای خودمون مثال بزنیم +خودتون رو جای معلم و دانش آموز بزاریم و از خودمون بپرسید و برای خودمون توضیح بدیم +تفاوت ها و شباهت ها رو تو هر مبحث پیدا کنیم (توی زیست شناسی تجربی ها بیشتر دیده میشه) +خودمون رو با اون مبحث به چالش بکشیم +درس هارو به بخش های کوچکتر تقسیم کنیم +از جدول و نمودار استفاده کنیم +به سادگی از کنار مباحث و نکات نگزریم

پروفسور برنامه ریزی! آیا میتونید تصور کنید که مریم میرزاخانی بدون برنامه ریزی و هیچ هدفی به این نقطه رسیده باشه؟ حالا میخوایم با برنامه ریزی نوابغ هم آشنا بشیم *تعیین اهداف مشخص *تحلیل و بررسی مسئله *برنامه ریزی دقیق *تلاش مداوم *تغییر و بهبود

آبیاری یک نهال کوچک از خلاقیت! وقتی اسم خلاقیت میاد شاید به نویسندگان و نقاشان فکر کنید. ولی شاید ندونید که مریم میرزاخانی از کودکی آروی نویسنده شدن رو داشته و حتی رشته ی ادبیات خونده. خلاقیت که فقط توی نوشتن و کشیدن نیست، بلکه خلاقیت یعنی نگاه کردن به مسائل از زاویه های مختلف. نوابغ برای پرورش خلاقیت هاشون از این کارها استفاده میکردن: -خواندن و مطالعه -آزمایش روش های مختلف -فعالیت های خلاقانه -تفکر خلاقانه پرورش خلاقیت باعث میشه این نهال کوچولو به یه درخت پر بار تبدیل بشه و انگیزه تون برای درس خوندن بیشتر بشه و وقتی درسی رو با شوق یاد میگیرید اون درس توی ذهن شما تثبیت میشه.

الفبای اراده! رویا بهشتی، دوست مریم میرزا خانی میگه ((یادمه توی سال دوم راهنمای، در آخر سال مریم نمره ی ریاضی رو شونزده گرفت و اونقدری ناراحت شد که گفت من دیگه دنبال ریاضی نمیرم. اما پاییز سال بعد دیگر هیچکسی جلودار او در حل سخت ترین مباحث نبود)) هوش و استعداد، بدن تلاش و اراده فقط تپه ای از خاکستره. اراده، یعنی تمایل و تلاش برای رسیدن به هدفی که در نظر گرفتتیم و بتونیم جلوی موانع و مشکلات پیش رومون وایستیم و قادر به ادامه دادن باشیم. اگرچه اراده، مهم ترین و بزرگ ترین بخش موفقیت عه.
موشکی با سوخت انگیزه و خود باوری! در کنار آمادگی علم داشتن انگیزه و خود باوری هویت یه تیزهوشانی میتونه باشه (اصن یه کنکوری) یه تیزهوشانی (سمپادی بگیم بهتره) بدون انگیزه میتونه به اهدافش فک کنه؟ میتونه برنامه ریزی کنه و خلاق باشه؟ انگیزه ست که موتور همه ی اینا رو راه میندازه. اگر فرض کنیم مورد های قبلی یه موشکو میسازن، سوخت این موشکه فقط یه چیزه، اونم انگیزه و خود باوری که باعث میشه این موشک حرکت کنه و سقوط نکنه. بدون داشتن انگیزه و اعتماد به نفس، احتمال رسیدن به اهداف و موفقیت کم میشه و ممکنه از انجام وظیفه هایی که برای رسیدن به هدف باید انجام بدیم، ناامید بشیم.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اس یک اگر بخوام اون متن رو از حفظ کنم باید یک قرن طول بکشه
من از سال جدید تبدیل به دانوشمند میشم😎
خیلی جالب و آموزنده بود خسته نباشی ✨️