در سریال "Friends" یک مجموعه اجتماعی است که بر روابط دوستانه و انسانی تمرکز دارد. شش دوست، با تفاوتهایشان، روابط دوستانه و صمیمی با یکدیگر دارند. چگونگی رفتار افراد در مواقع مختلف نشان از اعتقادات و باورهای ذهنی آنها دارد. برای مثال، وقتی کسی در حال فریاد زدن است، ما تنها اتفاق بیرونی را میبینیم ولی در پشت این فریاد، احساس خشم یا عصبانیت مخفی است. این احساسات ناشی از افکار و باورهای ما هستند و نگرش و باورهای ما شکل این احساسات را میدهند.
در سریال "Friends" نیز شخصیتها بر اساس باورها و اعتقاداتشان بررسی میشوند. مثلاً اگر کسی باور داشته باشد که دوستان همیشه صادق هستند و در یک رابطه دوستی دروغگویی اتفاق بیافتد، عصبانی و خشمگین میشود، زیرا رفتار او ناشی از باورها و اعتقاداتش است. این باورها و اعتقادات ما تصمیمگیریها و رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار میدهند و در مقابل شرایط مختلف، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهیم.
مانیکا گلر یک شخصیت وسواسی است که دو دستگیره اصلی برای خود تعریف کرده: کنترل دیگران و تمایل به بینقصی. این ویژگیها در کار و شیوهی خرید وی به خوبی مشهود است. حتی در کارهای روزمره مانند پخت غذا و تمیزکردن، او اغلب به کمک گرفتن از دیگران روی نمیآورد زیرا باور دارد که هیچ کس نمیتواند به خوبی کارهای او را انجام دهد.
ریچل گرین، شخصیتی است که با تلاش و حمایت دوستانش، از دستگیرههایی که از زندگی و خانوادهاش دریافت کرده بود، فرار کرد و به دستگیرههای کارامدتری مانند تلاش، استقلال و مسئولیتپذیری رسید. این نشان میدهد که انسان میتواند از فرمولهای ذهنی وارد شده از محیط خود جدا شده و فرمولهای جدید و موثرتری را انتخاب کند.
فیبی بوفی، علیرغم ظاهر خاص خود، دستگیرهای ساده و بیریا انتخاب میکند. او قضاوت دیگران را نادیده میگیرد و دستگیره سادگی را پیشنهاد میکند، که اگر قضاوت دیگران در آن جایگاهی نداشته باشد، فرد نیازی به ریا و دو رویی نخواهد داشت.
چندلر بینگ شخصیت شوخ و شیرین این سریال است که دستگیرههای مختلفی دارد. او همواره درگیر تضادهای ذهنی است و گاهی حتی از مسئولیت پذیری فرار میکند. این ترس از مسئولیت در برخی تصمیمات و حتی در پایان روابطش دیده میشود. بنابراین با ترس از دنیای واقعی، به دنیای خیالی و شوخی میپردازد.
جویی تریبیانی، به نظر میرسد افراد را بر اساس امنیت یا عدم امنیت به دو دسته تقسیم میکند و برای هر دسته، یک دستگیره انتخاب میکند. او برای دوستان نزدیک حمایت و محبت و برای دیگران ناامن دل نبستن را انتخاب میکند.
راس گلر دنبال یک رابطه کامل و کامل بودن است. او در تحصیلات و فعالیتهای خود تمامکاره است و همه چیز باید به طور کامل انجام شود. او در تصمیمگیریهایش نیز کنترل بیشتری دارد و به دنبال یک رابطه عاشقانه ایدهآل است.
تصمیمگیری یکی از مهارتهای حیاتی زندگی است که سازمان جهانی بهداشت آن را برای همه افراد در تمام سنین ضروری میداند. این تصمیمات ممکن است منطقی و استدلالی باشند یا احساسی و هیجانی یا حتی اجتناب از تصمیمگیری. گاهی هم به دلیل فوریت و اضطرار تصمیماتی اتخاذ میکنیم. نیاز به مهارت در تصمیمگیری لازمه زندگی در دنیای مدرن است، زیرا در دنیای سنتی، بسیاری از تصمیمات بزرگترها برای یک جوان اتخاذ میشدند؛ مثلا در انتخاب شغل که اغلب مشابه شغل پدران بود. تیپ شخصیتی هر فرد نقش مهمی در تصمیمگیریهایش دارد. در سریال "فرندز"، با ۶ تیپ شخصیت مختلف به سن بیست سالگی روبرو میشویم و آنها بارها در فرآیند تصمیمگیری قرار میگیرند.
مثلاً ریچل در یک فرهنگ سنتی بزرگ شده است و در آنجا امتیازاتی داشته است. پدرش درآمد خوبی دارد و شغلی که برایش انتخاب کرده بودند، همه بهترینها را برای او فراهم کرده بودند. اما او به تازگی جوان شده و به استقلال رسیده است و باید تصمیم بگیرد که از این امتیازات عبور کند یا در دنیای سنتی باقی بماند؛ اما او تصمیم میگیرد که سختیها را تحمل کند اما علیه تمایلاتش عمل نکند.
جویی همیشه در حال تصمیمگیریهای شغلی است که نقشهای کوچک را پذیرا باشد یا نه. یا تصمیماتی که در قسمتهای ابتدایی سریال در حوزه روابط فردی گرفته میشود، گاهاً تصمیمات کاملاً خام و هیجانی است و گاهی ما میبینیم که تصمیماتی بر اساس مکانیسم دفاعی یا خیال پردازی گرفته میشود. در برخی صحنهها، شخصیتها مانند ریچل و مانیکا با یک فرد در کما همراه هستند و در خیال خود زندگی میکنند.
همچنین، شخصیتهایی مانند فیبی تمام تصمیماتشان را از طریق شهود انجام میدهند، در حالی که ریچل تصمیماتشان بسیار احساسی است و مانیکا که وسواسی است، تصمیمگیریهای سختگیرانهای انجام میدهد. همچنین، تقسیمبندی افراد در تیپهای تصمیمگیریشان بر اساس تفکر منطقی یا احساسی نیز در تیپ شناسی شخصیت (MBTA) مطرح میشود.
در ابتدای سریال "فرندز"، تصمیمگیریها بیشتر احساسی بوده و با پیشرفت سن کاراکترها، تصمیمات آنها به سمت عقلانیت تغییر کرده است. این نظریه به یک نکته مهم اشاره میکند: افراد در دهههای مختلف زندگی خود، تیپ شخصیتیشان تغییر میکند و از شخصیت احساسی به سمت منطقی جابجا میشوند. در آغاز فیلم، تصمیمات این جوانان به اندازه کافی پخته نبوده و به تدریج ما شاهد رشد و پختگی تدریجی آنها میشویم. اینطور که داستان پیش میرود، بیننده نیز همراه با جریان سریال پیشرفت میکند و تجربهی رشد و پختگی را تجربه میکند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بار چهارمه دارم از اول میبینم
انقد خوبه؟
میخوام تابستون ببینمش
منم واقعا حسابش از دستم در رفته ده ها بار رندوم اپیزود های مختلف رو دیدم
کامنت پایینی باید بهت بگم واقعا یکی از بهترین سیتکام هاست و تابستون موقعیت خوبی برای تماشا هست، ولی توجه داشته باش بیشتر از 20 سال از پخشش میگذره و اول چند قسمت بهش فرصت بده و اینکه یکم محتواش بزرگسالانست
انقدر تعریفشو شنیدم میخوام سر وقت مناسب با دقت ببینم
به نظرم حتما ببین و اینکه حداقل 5 یا 6 اپیزود بهش وقت بده 💙
خیلی سریال خنده داری هست ،یعنی من باهاش کلی خندیدم
من شخصیت مورد علاقم جویی بود 🤣🤣🤣
عااااا دیروز داشتم میدیدم فیلمشو✨️🤙
فرست