7 اسلاید پست توسط: خاله ووجین🪷 انتشار: 2 هفته پیش 321 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست


لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (27)
  • imageخاله ووجین🪷 سازنده
    Ava'm💗@𝗠𝘆 𝗯𝗮𝗯𝘆

    دیگه نمیسازم این پستو"

  • عالی بود ولی مال من همه عکس مینداختن من سرمو انداختم پایین رفتم مامانم انقدر حرص خورده

  • image𝔻𝔸ℕ𝕀𝔸𝕃
    گرویتی فنه چهار آتیشه🌲🌠

    چرا من نه تو این پارت نه تو پارت قبل نبودم؟مامنتم هم دومین کامنت بود

  • imageʟᴜᴍɪɴɪx
    Protect_pocketdoll_idols#

    خیلی خوب بودددد

  • image💤 ᥲᥒіᥣ
    𝙼𝚢 𝙱𝙴𝚂𝚃𝙸𝙴?@ᥲ@𝑐

    منم میشه باشم؟

    وقتی کلاس اول بودم یه دختره بود مانیا بعد تازه داشتیم باهم دوست میشدیم بهم میگفتیم وسایلت چقدر خوشگله و بازی اینام میکردیم، بعد یه روز مانیا سر مدادی داد به من گفت مال من باشه، گفت بجاش ازم مداد رنگی رنگیمو میخواد اونایی که چهار رنگ بودن منم گفتم نه چون خیلی دوسش داشتم گفتم قرمزمو میدم بعد دعوا کردیم زنگ خورد مامانم اومد دنبالم با هزار بدبختی راحت شدم هنوز اون سر مدادیو دارم

  • imageآیلین
    #شاخاب_ پارس

    منم باشم

    آقا من کلاس اول با آوینا(که خیلی زیبا از خودش متنفرم کرد)دوست شدم.بعد سومین ما یدفعه بازی فکری آورده بودن ما هم خواستیم باهاشون بازی کنیم بعد منو راه دادن آوینا رو راه ندادن(خوب کردن)بعد من شنیدم میگفتن آوینا رو راه نمیدیم بی ادبه😂بعد من ژنگ بعدش رفتم همینو در گوشش گفتم و بعد اون بت یک حالت خودشیفته ای گفت:چی چی گفتن؟!من با ادب ترین دختر مدرسم)❤️😂 حالا من از همه جا بی خبر گفتم والا🤌😂

  • image𝓶𝓸𝓭𝓘
    تولدت مبارک🫶🏻 @𝓐𝓲𝓶𝓲

    عالییی بوددد

  • imagenatsumi
    مشترک موردنظر خواب میباشد

    منم باشم🌝
    یه بار از این قفل های اسباب بازی زدم روی زیپ کیفم بعد زنگ اول ریاضی داشتیم کلیدشو گم کردم باز نمی‌شد کلی گریه کردم معلمم به زور خودشو نگه داشته بود نخنده بهم

  • imageکانا اریما
    10 فالور تا 300 تایی شدن

    بعد گفت ویانا بلند شو من گفتم مگه وقتی من بهت میگم تو بلند میشه نمیشم دعوامن شد من یه هل کوچولو دادم ولی اون یه چنگی انداخت تا چند روز ردش بود منم به معلم گفتم یه کوچوالو اشکم ریختم اون شد ادم بده سال سوم اباهم همکلاس شدیم ازم معذرت خواست منم بخخشیدمش

  • imageکانا اریما
    10 فالور تا 300 تایی شدن

    منم بیام
    روز اول بود ما دو ساعت و نیم تو صف بودیم اسممو نگفتن مامانم اسم معلمو تو جیبم گذاشته بود رفتم سر صف درست حالا من اون موقع هم فن میراکلس بودم و همیشه ارزوی دوستی مثل الیا رو داشتم هرکی کنار م میشست ازش درخواست دوستی میکردم تا اینکه روز دوم یه دختر ازم درخواست کرد کنارش بشینم منم قبول کردم باهم خوب بودیم تا اینکه شروع کرد به رفتارای بعد منم باهاش قطع رابطه کردم
    تو کلاس اول ما صندلی معلم تخت پادشاهی بود اون دختر ( هانا حبیبی )همیشه رو صندلی معلم میشست من یه روز موفق شدم رو صندلی بشینم
    ب

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.