5 اسلاید پست توسط: Avina انتشار: 4 روز پیش 294 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست


لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (17)
  • imageⓎⓔⓞⓝⓐ
    ناظراپستمومنتشرکنید

    سازمان جلوگیری از کامنت فرست و اول

  • اگه بازم هست منو میزاری؟

    • imageAvina سازنده
      بهترین دوستم؟222🎀

      ببخشید دیگه تموم شده😔

  • خواب دیدم (مثلا کارا*شم) رو تو خیابون دیدم بعد داش قر میداد. رفتیم پیشش سلام داد بعد منو برد خونش بهم آب پرتقال داد. 🤡🤡🤡 بعد ریشش بلند شد🤡🤡🤡🤡 بعد هم رفت پایین بسکتبال بازی کرد

  • یک بار خواب دیدم جان و کانی و ساشا و آرمین و میکاسا دارن با مویچیرو و تنگن و سانمی و آکازا و گنیا cs2 بازی میکنن و همیشه تیم اتک میباخت به خاطر سه تا نوب

  • imageآنیاعلی🇯🇵
    در حال حذف کردن اکانت🫥

    انیمه ها پارتی گرفتن بعد لوفی و ناروتو دارن میرقصن ایتاچی هم داره تو حموم آهنگ میخونه بعد آکوا و روبی دارن جوک میگن بعد گروه بی کوماچی داره اجرا می‌کنه دازای هم غذا میخوره🤣🤣

    میشه منم باشم؟

  • imageالهه عشق
    دنیای بی عشق زیبا نیست❤️

    اس 4: من که کلاس چهارم بودم این سگه رو خیلی دوسداشتم
    یبارم رفتم تو اون سایت مشکیه دیدم همون سگه همتایپ منه از ذوق سرمو کوبیدم به دیوار
    بچه 9 ساله بودم دیگه چه کنم

  • imagePeak
    پورکوی من؟ بهار

    دیشب یک خواب دیدم اسیدددد ولی خوب بود
    خواب دیدم کلاس زبان یکی از اتاقای خونمونه و تو هم تو کلاس زبانی
    بعد منو تو رفتیم آشپزخونه تو گفتی که دیگه نمیخواد با من دوست باشی بعد من بغض کردم ولی کسی نفهمید چون همه مشغول کار بودن یهو از نا کجا آباد راینر در اومد گفت دختر لباس آبی(من) حالت خوبه؟ بعد اومد منو بقل کرد منم خیلی راحت انگار که بابامه بقلش کردم
    بعد از خواب پریدم

  • ادامه:معلمم گفت نه دست من نیست بعد دوستم گفت نترس پیدا میشه

  • یه بار خواب دیدم که بچه های ویکی و باهوش کلاسمون تقلب کردن و دارن به معلم هندسه مان میگن.اون هم به آنها گفت عیبی ندارد و به جای آنها سر بقیه غر زد و همه کلاسمون را از مدرسه انداخت بیرون.هوا مثل هوای ۵ صبح بود.تقریبا تاریک بود و همه ما داشتیم توی کوچه مدرسه راه می‌رفتیم که یهو معلم هندسمون سوار یک پراید نوک مدادی داغون از مدرسه اومد بیرون و رفت.خواهر من هم روی صندلی مسافر نشسته بود و از شیشه بای بای میکرد.خواهرم ۲ سالشه.بعد از چند ماه وسط کلاس یهو من گفتم خانم راستی خواهر من دست شماست.

  • imageNO NAME
    🖤the girl of the rain🖤

    یکی به مدرسه گفت ممدرسه! شبیه به مخلوطی از ممد و مدرسه شد

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.