اینو دیگه واقعا چرت و چرند نوشت-
هیچوقت کاملا نشناختمش؛او دختری بود که درون آینه زندگی می کرد. لبخند جلوهای بی همتا به صورتش داده بود و گاهی برایمان آواز می خواند. گاهی هم افکار عجیب غریبش را برایمان بازگو می کرد. اگر حواست نبود ممکن بود در قصه هایش غرق شوی و هرگز پلک هایت را باز نکنی. میگفت قبلا که در دنیای آدم ها زندگی میکرده به مدرسه میرفته. از مدرسه که میگفت برق چشمانش خاموش می شد. اما مگر او عاشق یادگیری نبود؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
43 لایک
وای خیلی قشنگ بود
کابوییی
چرا این وقت شب بیداری💔
مرسی🙏
آخرش خیلی خوب بود💔💔💔💔💔💔
🙏💔
میشه فالوم کنی
خیلیییی قشنگگگ بودددددددد
مرسیی
چه دیر دیدم🥰
عیبی نداره..
خوشگل بودددددد
پشت اینم از اون مفهوما هست یا نه؟؟؟؟
تشکر..
نه از اون مفهوما نیست😭
عه
فالوم میکنی زیبا
ولی تعریف الکی نکنید خدایی.. چند جاشو سوتی دادم💘
یه نقطه کلا نذاشتی سوتی کجا بود
خب اینم سوتیه
خشمل بود
تشکر
وای چطوری یه همچین ایده ای به ذهنت رسید؟ دهنم واموند..دمت گرم
واقعا؟😭 مرسی
وای اره باو اصن اس اخر چشام گشاد ازین حجم از زیبایی..با استعداد کی بودی تو؟
مخم زده شد-
خعلی پستات خوبه..بنظرم ادم فوق العاده ای هستی. چطور میتونی انقد با استعداد باشی؟ واقعا از توصیف زیبایی پستات با کلمات قاصرم
وایوای مرسییییی😭
خیلی قشنگ بود.. واقعا لذت بردم
مرسیی
مثل بقیه داستانات عالی بود اصلا چرت نیست!♡
عوا مرسی😭