بعد چند هزار سال اومدم داستان بنویسم :)درباره ی قوری گل قرمزی توی سمساری

بوی دود داره خفم میکنه.سکوت نمیزاره نفس بکشم.توی خونه اون همش سرو صدا بود.روزی که ملیحه و شوهرش منو خریدن هنوز وصله نشده بودم.هردو جوون بودن.کاش پیر بودن الان و ن*م*ر*ده بودن.ملیحه ی من از ته دل میخندید و درحال خندیدن شوهرش بهش با لحنی که عا*ش*قش بودم به من اشاره کرد و گفت:《این قشنگه!عش*ق میکنم میبینم زنم واسم توی قوری گل قرمزی چایی دم میکنه》. لحن این پیرمردم که داره اینجا ۳۰گ*ا*ر*ش*و پو*ک میزنه همینه.شاید واسه همینه به شوهر اون شبیه اونم از چایی هایی که توی من دم میکشید میخورد و ۳۰گ*ا*ر*شو پو*ک میزد و برای ملیحه قصه میگفت
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
فکر کنم مامانبزرگا همشون یه ست گل سرخ دارن ،نه؟:)
وایییی خیلییی قشنگ بوددد😭😭
وایییی این چه حرفیه از تو که بهتر نیست😭🌿
@HBD 🎂
نه دختره یا پسره که راویه
______
آها،راوی خود قوری بود
میگم دختره تا ابد میشینه توی مغازه به دیوار نگاه میکنه؟ یا اصلا پسره؟
قوریه رو میگی؟اگر منظورت اونه که این دوتا جوونه خریدنش
نه دختره یا پسره که راویه
چه قشنگ بود
فداتتت🌿😭
چجوری اینقدر خوشگل بودددد
وایبش >>>
چقد قشنگ بود
مرسییی😭🌷🌷
واقعا قشنگ بود! ادامه نمیدی؟
به اندازه ی کامنت تو که قشنگ نبود:)اگر به ذهنم چیزی برسه شاید بدم
خیلییی قشنگ بود 😯
اگر با قشنگی تو مقایسش کنیم که هیچه😭😭🌿
من یا خودت🥺
خیلی خوب بووود
مرسییی😭به پای تو که نمیرسه