اون خداحافظی آخرم بود...خداحافظی با چشم های زردش "نام...تو.....اسوین"
وقتی چشمام رو باز کردم خودمو داخل اتاق بزرگتری دیدم. "آههه...سقف چقدر بزرگه!" خواستم بلند شم اما خوردم زمین. واقعا سقف خیلی بزرگ بود! سرم داشت گیج میرفت.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
سلام عذر میخوام ولی میشه از داستان جدید منم حمایت بشه؟
منتشر شده اسمش بازی زندگی: انتقام لیلی هست
کامنت موقته
فرصت؟-
عالی بوددد🌹🌹✅️
چ قشنگ🙂
خیلی قشنگ بود ادامههه
باشههه😊