جان من رد نکن بار قبلی اشکالو بر طرف کردم باز رد شد بخدا مشکلی نداره
آدرین:P13
البته حق داشت مرینت به یکی نیاز داشت تا هر کاری داشته باشه انجام بده مثل یه.....
جولیکا:اینجا چه خبره؟
لوکا:چیزی نیست تو برو بیرون جولیکا
جولیکا:چی؟چرا برم بیرون مگه دارید چه کار میکنید؟
آدرین:چیزی نیست داریم حرف میزنیم.راستی میشه به مرینت بگی یه لحظه بیاد؟
جولیکا:مرینت همین الان رفت سمت خونشون
لوکا،آدرین:چی؟
لوکا:نباید تنهاش بزارم.
آدرین:اگه اون مرد دوباره پیداش بشه چی؟
لوکا:نمیدونم ولی میرم دنبالش.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
ادرین وقتی بچه تر بود سعی میکرد با عقایدی که مادرش یادش داده بزرگ بشه اما این زمانه که همه چی رو تغییر میده پس ادرین زنگی کردن به روش پدرش رو در پیش گرفته ☁️
عالییییییییییییییی
دو ماه گذشته
دارم میمیرم چرا پارت بعدی نمیاد
ج چ: امم نمدونم والا حتما بخاطر گابریل
چالش :چون فکر میکنه همه چیز رو میتونه با پول به دست بیاره
هزار صد الله اکبر👏👏👏👏👏
ممنون عزیزم 💖
ادامه را بزار ترو قران
ج چ : به خاطر اینکه پدرش اینطوری بوده. از پدرش یاد گرفته
عالی بوددددد
اینم خیلی منطقیه
ولی دلیل اصلی تو پارت های بعدی معلوم میشه الان واسط میزنم❤
مرسییییی
داستانت خیلی قشنگه
ج چ : خب خودت آدرین رو تو این داستان عوض کردی
😂😂😂😂😂😂
عالیییییییی
ممنون از ناظر خیلی منتظر این پارت بودم