
𝓟𝓵𝓮𝓪𝓼𝓮 𝓵𝓲𝓴𝓮 𝓪𝓷𝓭 𝓯𝓪𝓵𝓵𝓸𝔀 𝓶𝓮

رمان بادام درباره یونجه است. یونجه با بیماری مغزی آلکسی تایمیا به دنیا آمده است. این بیماری بروز احساساتی مانند ترس یا خشم را برای او سخت میکند. مادر و مادربزرگ او همهی تلاششان را میکنند که یونجه احساس بدی نداشته باشد اما او نمیتواند با افراد دیگر بهخوبی معاشرت کند و دوستی داشته باشد. خانهی کوچک آنها با یادداشتهای رنگارنگ تزئین شده است. این یادداشتها به او یادآوری میکنند چه زمانی باید لبخند بزند، چه زمانی باید بگوید «متشکرم» و چه زمانی باید بخندد. تا اینکه در شانزدهمین سالگرد تولد یونجه، همهچیز تغییر میکند….

کتاب به امید دل بستم رمانی از لینکالی است. لینکالی نویسندهی جوانی است که با انتشار این رمان استعداد خود را در داستاننویسی به اثبات رساند. داستان کتاب به امید دل بستم در بیمارستان میگذرد. مکانی که تداعیگر درد، شکایت، فغان و در سیاهترین شکلش، مرگ است. اما این رمان، روایتی برای زندگی، عشق و امید است. شخصیتهای داستان که بیمارند و «سَم» در مرکزیت آنهاست، عشق، شور زندگی، ماجراجویی و هیجان را نیز تجربه میکنند. هرچند این ماجراجوییها به دزدی هم میرسد؛ اما دزدیها و دروغگوییهای جاری در داستان آنقدر سیاه نیست که معصومیت و جذابیت شخصیتها را از بین ببرد.

(این کتاب سه جلد متفاوت دارد و این خلاصه جلد اول است) در قسمت اول (سال ۱۹۳۳)، سازدهنی به فردریش در آلمان میرسد. جنگ جهانی دوم در حال وقوع است. او یک ماهگرفتگی روی پیشانیاش دارد و به همین دلیل، میخواهند او را عقیم کنند چون فکر میکنند او دارای نقص است. نازیها بدترین رفتارها را با او و خانوادهاش دارند. تا اینکه سازدهنی به دست فردریش میرسد و او درحالیکه به واسطهی سازدهنی احساس قدرت میکند، تصمیم بزرگی میگیرد.

کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد از اکسی اوه یک رمان تخیلی مناسب نوجوانان و جوانان است که برای اولین بار در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است. اکسی اوه در این کتاب با الهام گرفتن از افسانهای کرهای داستان زندگی دختری به نام مینا را روایت میکند که سرزمین مادریاش دچار نفرین خدای دریا شده است. این رمان تا به امروز با استقبال زیادی روبهرو بوده و به زبانهای مختلفی از جمله روسی، عربی، پرتغالی و فارسی ترجمه شده است.

اقیانوسی در ذهن داستان جالب و هیجانانگیزی دربارهی پسری است به نام جک که مادرش را از دست داده است. جنگ جهانی دوم تمام شده و پدرش از جنگ برگشته اما او نمیتواند با پدرش ارتباط در خوری برقرار کند. تا اینکه پدرش او را به یک مدرسهی شبانهروزی میفرستد تا هم نظم و ترتیب را یاد بگیرد و هم آموزش نظامی ببیند. جک در این مدرسه هیچ دوستی ندارد تا اینکه با پسری به اسم ارلی اودن آشنا میشود که رفتارهای عجیبی دارد. ارلی عاشق درس ریاضی است و با بقیه نمیتواند ارتباط برقرار کند. خواننده پس از مدتی متوجه میشود که ارلی اوتیسم دارد؛ درحالیکه در زمانی که داستان روایت میشود هنوز این ویژگی و تمایز ذهنی را نمیشناختند. جک و ارلی (به قول جک، عجیبترین پسر) با هم دوست میشوند. دوستی این دو از قسمتهای جالب این رمان است. جک و ارلی براساس داستانی که ارلی تعریف میکند، راهی سفری پرهیجان میشوند تا برادر ارلی را پیدا کنند. این سفر خطرناکْ هم سفری به دل رودخانهها و جنگلها با موقعیتهای هیجانانگیز است، هم سفری به درون ذهن جک و شناخت خودش و البته دوستی که اوتیسم دارد. این رمان نوجوانان برای آنهایی که دوستان متفاوتی دارند یا میخواهند در درک انسانهای متمایز، پیشقدم باشند، پیشنهاد میشود.

این رمان ماجرای عشق دو نوجوان به نامهای النور و پارک است. عشقی که آنها را بزرگ و برای ورود به دنیای بزرگسالی آنها را آماده کرد. ماجرا از این قرار است که النور دختر ۱۶ ساله چاق و مو قرمزی است که در خانواده فقیر و پر از مشکلات ریز و درشتی بزرگ شده. ناپدری النور از او، خواهر و برادرهایش و همچنین مادرش سو استفاده میکند و آنها را اذیت میکند. ناپدری همیشه مست النور حتی حریم خصوصی آنها را محترم نمیداند و در حمام را هم برداشته. النور برای بیرون رفتن همیشه سعی میکند لباسهایش را وصله و پینه کند. وقتی در اولین روز مدرسه وارد سرویس مدرسه شد، همه ی بچهها از این که النور کنار آنها بنشیند، ابا داشتند و مدام او را به خاطر سر و وضعش مسخره میکردند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود💗
همشونو به غیر از اکو خوندم
اوه! چقدر هم خوب! 😁اکو رو هم پیشنهاد میکنم بخونی😃
ممنون حتما میرم میخونم💗
اولین انجام
اولین لایک
اولین کامنت😎😎😎😎
باتشکر از شما! 😊