این مطلب و داستان شاید فقط یک انگیزه و همین طور تلاش برای این باشد که نشونم بدم به بعضی از افراد شبیه به خودم که کسی وجود داره که تا حدی درد یکسانی باهاشون داشته باشه.♥️❤️🩹
شاید روزها برای یک کودک خسته کننده بود.شاید شب ها برای یک کودک پیام آور سکوت بود.اما زمانی که این شاید شاید ها جمع شد.ان کودک به یک فرد عجیب تبدیل شد.بچه ای عجیب با رویا های خاص.اما روزی از راه رسید که تمام آن رویا ها را در آغوش کشید و اجازه عبور نداد.کودک بدون رویا به زندگی ادامه داد اما به خوبی می دانست که آن احساس عجیب در قلبش چیست.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی بود
خیلی ممنونم
زیبا و غم انگیز بود
ممنونم
فرصتتت
فرصت شدم
جایزه نداره