«✧ ✩صدای پنهان✧ ✩»

هلووو🥹💖 اینم پارت آخر پایان این رمان😉👍🏼

هیون:خب عضو قبلیمون به خاطر بیماریش دیگه نمی‌تونست بخونه برای حتی چند روز تحت نظر دکتر قرار گرفت اما بیماریش روبه درمان نبود برای همین شغلشو ترک کرد میا:اخی چقد بد الان کجاست؟ هانول:الان آمریکاست برای درمان میا :اگه خوب بشه برمیگرده ؟ هانول :احتمالش کمه میا:چقد خوب میشد اگه بیادگروه پنج نفره می‌شدیم یونا:اره حتما خوشحال میشه که عضو جدید داریم

میا:بنظر من ناراحت میشه چون ممکنه حس بکنه جایگزینشم ‌ هیون:هیچوقت همچین حسی نمیکنه میا:اسمش چی بودازش خبری دارین؟ هانول:اسمش کیم کیونگ بود بعضی اوقات زنگ میزنیم چون زیاد نمیتونه صحبت بکنه میا :حتما جویای حالش باشین یونا:ارع حتما پرش زمانی روز ظبط آهنگ:امروز روز ظبط آهنگه یکم استرس دارم ولی ماریا یکم بهم امیدداد بعد اینکه رسیدم دیدم همه آماده وایستادن سریع رفتم کنارشون و شروع کردم به خوندون از شانس

من پارتام به شدت زیاد بود ساعت۳بعدظهر: بعدتموم شدن ظبط با بچه ها رفتیم کافه یکم استراحت کنیم که کیونگ به هانول زنگ زدمکالمه:سلام هانولی هانول:سلام کیونگ دلم خیلی برات تنگ شده کیونگ:منم همین طور الان کجایی هانول:کافه همیشگیمون کیونگ:وایسا اومدم هانول:چی؟قعطع کرد الو یونا:من درست شنیدم؟هانول:اره اره اخجوننن کیونگ میخواد بیاد هیون :یوهوووو وسط حرفشون کیونگ با کلی ذوق پرید بغل دخترا کیونگ:سلام عضو جدید اسمت میا بود نه؟میا:سلام اره میا

هستم خوشبختم یونا:الان حالت خوبه کیونگ:بهترم و بهتر هم میشم هانول :ینی برمی‌گردی کیونگ:اره دیگه کلی باهاش حرف زدیم قرار شد برای کامبک یه سری پارت ها هم ازش اضافه کنیم کل فضای مجازی پرشده بود از برگشتن کیونگ معلوم بود طرفدار زیادی داره چند روز بعد هم موزیک ویدیو رو ظبط کردیم بعد منتشر همه ی اینا درخواستی اومد برای اجرا کنسرت میاویو:نشسته بودم موزیک ویدیو مونو نگاه میکردم که دیدم سوهو زنگ زدم میا:سلام سوهو چطوری ؟سوهو:سلام میا درخواستی کنسرت داریم باید خودتو آماده کنی میا:واتتت من اولین کنسرتمه میترسم سوهو:میا نگران نباش کارا بامنه

تو فقط رو اجرا تمرکز کن میا:باشه سوهو:فعلا میا:واییی خدا الان چیکار کنم قرار شد با دخترا بریم سالن کلی تمرین کنیم روز کنسرت :امروز بلاخره روز کنسرته زود خودمو رسوندم به پشت صحنه اونجا کارای میکاپمو تموم کردم لباسمو پوشیدم وهمگی رفتیم روی استیج آهنگ که شروع شد بعد لحضه ای پارت من فرا رسیداسترسم شدید بود که یه تیکه از دنس یادم رفت و لکنتم گرفت اون لحظه بود که همه شروع به هیت دادن کردن من تا تونستم از استیج زدم بیرون فرار کردم رفتم خونه نشستم تو اتاقم شروع کردم به گریه کردن دخترا چند بار بهم زنگ زدن ولی جواب

ندادم یه هفته بعد:گوشیم پر از مسیج های بچه ها بود من فقط تو خونه بودم با هیچکس حرف نمی‌زدم صدامو پنهان کرده بودم حتی از ماریا و مامانم تو خونه تنها بودم که ینفر در زد رفتم درو باز کردم دیدم دختران یونا:اومد بغلم کردو گفت تو چت شده برگردجوابی ندادم یونا:میا با توام خیلی آروم گفتم دیگه نمیخوام خواننده بشم هانول :چرا فرار کردی میا:من کنسرتو نابود کردم کیونگ:میا منو ببین از من که بدتر نیستی من با اون همه سختی دوسال بیماری بازم برگشتم والان موفق تر از قبلم این محدودیت

این محدودیت های ماست که مارو سخت کوش تر می‌کنه برگرد و خودتو به دنیا صابط کن تو لیاقتشو داری بعد کلی تلاش به اینجا رسیدی حالا داری خیلی راحت جا میزنی ؟؟میا:ولی هیت..کیونگ:ولی چی هیت میدن چون حسودن هیت میدن چون فک میکنن تلاش نکردی یک ماه بعد:الان تقریبا یک ماهه که دارم فعالیت میکنم به زودی تور گردشگری کنسرتامون شروع میشه چند روز پیش به عنوان صدای طلایی کیپاپ معرفی شدم البته اگه کیونگ و پشتکارم نبود الان به این مقام نمیرسیدم راستش بدجور زمین خوردم اما مثل اینکه ارزششو داشت که زمین بخوری ولی محکم تر بلند بشی یک شکست هزاران پیروزی (میونگ)