
گفتین تو ورزشگاه باشه پس.... لایک کن وگرنه تسخیرت میکنم 🙂
تایپ ها در ورزشگاه 🌝✨! همه ی تایپ ها جمع شده بودن دور #istj . مربی بود و خوب درس میداد ، اما یکمی بد عنق بود و از سر و کله زدن زیاد خوشش نمی اومد . #enfp و #estp هم دو تا دوستای صمیمی بودن و که متمرکز روی قیافه ی مربی بودن و با تقلید حرکاتش بلند بلند میخندیدن . اما istj هر از گاهی با قیافه صاف شده نگاهشون میکرد و ساکتشون میکرد . اونطرف تر ، یعنی تقریبا ته حلقه ی ورزشی ، #enfj و #istp کنار هم بودن و درباره ی اینکه چرا مربی آنقدر بد رفتار میکنه صحبت میکردن . enfj معتقد بود که مربی بد نیست ، فقط سختی زیاد کشیده .
. نظر قطعی و غیر قابل انعطاف #istp هم این بود که این زیادی دیگه بی*شعور هست ، البته به مزاح . طبق معمول #entj که زمانی تونسته بود همیار مربی بشه طوری رفتار میکرد که گویا اون حتی اگه الان منصبی نداره باز هم قدرتمنده . ورزش والیبال سخت بود اما نه برای #esfp . اون عاشق شور و هیجان بود و والیبال تمام این ها رو داشت . بخاطر همین خیلی از طرف #istj تشویق میشد و باعث شده بود تا بین اون و مربی رابطه ی مشکوکی در نگاه دیگران دیده بشه . این مسئله برای #infp منزجر کننده بود که از مربی بد عنقمون ، خوشش میاد ! [اشکالندارهیکمشیپهامتفاوتبسازیمدیگه؟😂] .
. وقت تمرین میشه و مربی مصمم هست که از بچه ها آزمون عملی بگیره . جالبه بدونید فضای ورزشگاه بیشتر رقابتی بود و اینجا #intj ، #estj ، #intp ظهور پیدا میکردن . بعد از #entj اونها برترین های کلاس بودن . آزمون شروع شد و #estp شروع به کار های ناهنجارانه . گاهی باعث برانگیختن احساسات مربی و گاهی باعث خشم و هیاهوی مربی و حتی گاهی هم فرار میکرد . این باعث میشد تا هر ثانیه #istj یکی بزنه توی صورتش .
. وقت تمرین میشه و مربی مصمم هست که از بچه ها آزمون عملی بگیره . جالبه بدونید فضای ورزشگاه بیشتر رقابتی بود و اینجا #intj ، #estj ، #intp ظهور پیدا میکردن . بعد از #entj اونها برترین های کلاس بودن . آزمون شروع شد و #estp شروع به کار های ناهنجارانه . گاهی باعث برانگیختن احساسات مربی و گاهی باعث خشم و هیاهوی مربی و حتی گاهی هم فرار میکرد . این باعث میشد تا هر ثانیه #istj یکی بزنه توی صورتش .
. اینجاست که #infj نقش پررنگی داره . اون همیشه حامی مربی بوده حتی با وجود برچسب هایی که بهش زدن . اما توی والیبال خوب نبود ، این قضیه خیلی پررنگ بود . همه در حال آزمون بودن که یهو با شنیدن صدای بلندی جیغ و صدا سالن رو فرا گرفت . بله ، بلاگر عزیزمون جناب #esfj داخل سالن شد و شروع به بازی با والیبال کرد ، مربی تیم اینبار دوتا به سرش زد و از سالن بیرون رفت .
. همچنان #estp و #enfp از اینکه دیگه نشد با مربی سر و کله بزنن ناله میکردن . اما صدای بازی کردن چند نفر اون عقب ها شنیده میشد ، همه میدونستن که عمرا #intj ، #estj و #intp عقب بکشن و در حال تمرین بود ، بعید نبود که دستیار تازه یعنی #infj به اوضاع اونها بیشتر از همه میرسید . اما همینطور که میدونید توی هر ورزشگاه اجباری ، یکسری پاشکسته و کمر دیسکی وجود داره که اینجا عبارتند از : #isfp و #isfj . اینها از والیبال خیلی خوششون نمیومد و تلاشی هم برای یادگیری نمیکردن ، اینا نتایج وسوسه های هیچ کسی جز #entp نبود که با مربی مشکل داشت .
مخم پودر شد استعداد تو نوشتن داستان دارم ولی نه mbti چون باید به همه ویژگی های تایپ دقت کنی که خوننده متن مورد نظر به تایپ شخصیتیش به خودش بخورد 🙂 خب یه لایکمون نشه ؟ راستی میخوام داستان ترسناک بنویسم پایه این ؟😂 رمان بنویسم قطعا پارت ها زیاد خواهد بود و مثل این کم نیست
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستی فکر کنم ج.نایی رو یه هفته دیگه شروع کنم
چون زیاد داستان ترسناک نخوندم
یکم بخونم بعد میام
عااا ورزشگاه رو دوس دارم
/
عالی خیلی خوب مینویسییییی🌱🤍
تنکس💗
فدات♡
عالی بید داداشی 🤝🫂
مرسیی
عالی بود🌷
________________________________
یه قرعه کشی ۴۰۰۰۰ امتیازی داریم😉
هر شانس فقط ۳۰۰ امتیاز 🥳😁😇
پس بدووو شرکت کن تا از قرعه عقب نمونی😍👌🏻
به نظرسنجیم(قرعه کشی)سر بزنید🌱✨
پین؟ادمین اگه ناراحت شدی پاک کن
جهت حمایت❤️
قربونت برم❤
نه گونا داری🫂
جچ جنایی باشه و اکشن و معمایی بهتره
اسمش هم باشه در مخفی یا در پشتی یا مخفیگاه یا میگه نمیدونم بستگی به داستان داره
ایده های خوبی توی نویسندگی دارم اما حال نوشتن ندارم😂😂
منم داداش 😂
اگه به داستانم بوخوره میزارم عنوانش
و منی که داشتم تایپ ها در والیبال مینوشتم 🥲
خب بنویس
این ربطی به اون نداره
باشه ممنون
ترسناک میخوامممم
عالی بوددد
پارت بعددد
هر وقت انتشار یافت میگم بهت
باششش