اسم و فامیل:ماهدخت هخامنشی مدرسه:سنادج تبریز گروه:آتش(دورمشترانگیا گروهشون رو نمیدونم)سن:14چوبدستی:چوب درخت گردو و هسته پر ققنوس مشخصات اخلاقی:بسیار مهربون،درونگرا،شجاع،قدرتمند،با فرهنگ و محترم مشخصات ظاهری:موهای مشکی بلند صاف ، چشمای قهوه ای تیره ، پوست سبزه روشن ، قد بلند ، یه خال رو گونش داره ، نه خیلی لاغره نه خیلی چاق ، بعد اینکه خیلییی زیباست پارتنر:نداره ولی اگه یه پسر سنادجی خوشگل پیدا کنه شاید داشته باشه😂دوستان:با همه سنادجی ها دوسته دشمنان:همه بجز ایرانی ها و سنادجی ها خانواده:از نوادگان کوروش بزرگه و پدر و مادرش کشته شدن ملیت:ایرانی پاترونوس:ققنوس بوگارت:حقارت و بدبختی ایران فکت:میتونه به زبان پارسی باستان حرف بزنه و زبون تک تک موجودات افسانه ای رو میدونه و باهاشون حرف میزنه .خلاصه ی زندگی:وقتی کوچیک بوده پدر و مادرش کشته میشن . توی ایران به شاهدخت هخامنشی شناخته میشه . تک تک انسان های جهان بدلیل نواده ی کوروش بزرگ بودنش احترام زیادی براش قائلن و با اینکه الان توانایی دخالت در امور ایران رو نداره ، با دیدنش در مقابلش تعظیم میکنن . خودش روی ایران تعصب داره و با هیچ ماگلی مشکل نداره .
دوستان Scorpiusقیچی من هستم ، گفتم اگر اسم اکانتم رو عوض کردم گمم نکنید
ربکا پین کن لطفا
فکت: نواده ی سالازار اسلایترین، مار زبان، خواهر تام ریدل، یه خواهر به اسم الیزابت ریدل داره، بداخلاقه.
خلاصه ی زندگی: پدرش وقتی داخل شکم مادرش بوده ولشون کرده مادرش هم موقع زایمان مرده. داخل یتیم خونه یازده ساله شده و بعدش دامبلدور بهش گقته جادوگره و از یتیم خونه بردتش.رقیب هرماینی داخل همه چیز و کراش هری، جالب اینجاست که دشمنش هریه درحالی که هری روش کراش زده، داخل زیبایی هم با ماهدخت رقیبه، توی سیزده سالگی میفهمه میتونه اینده رو پیش بینی کنه، سه نفرو ک. ش. ت. ه .
مشخصات ظاهری:موهای سیاه تا روی شونه، چشمای سبز تیره، بدن خوش فرم، پوست سفید
پارتنر:ریگولوس بلک
دوستان:خواهر و برادرش
دشمنان: پاتر
خانواده:ریدل و گونت (دورگه)
ملیت:انگلستان، زاده در لندن
پاترونوس:مار سه سر
بوگارت:جسد خودش و یا پارتنرش
اسم و فامیل:سیلیا رزالین ویولت ریدل (اسم کامل)
مدرسه:هاگوارتز
گروه:اسلایترین
سن:۱۷
چوبدستی:چوب درخت توت با ریسه ی پوست مار بو آ
مشخصات اخلاقی:خشن و بی رحم، فقط با پارتنرش مهربونه، با ایرانیا رابطه ی خوبی نداره (به جز ماهدخت)
ببخشید ظرفیت تکمیله 😞
نه عزیزم من قبلا داخل داستان بودم اما اکانتم پرید و گفتم دوباره بیو رو بدم بهت، اومدم پیویت ازت خواهش کردم میشه داخل مسابقه باشم گفتی نمیشه اما نقشمو مثل رکسانا پر رنگ میکنیج
آها ببخشید متوجه نشدم . باشه
ممنونم، پارت بعد کی میاد؟
تو صف بررسیه
اها
ربکا من همون کاربر سیلیا ریدلم ولی اکانت قبلیم پرید، عضو داستان بودم چون اکانتم پریده کامنت بیوی شخصیتمم پاک شده، دوباره بیوی شخصیتمو برات کامنت کنم؟
کدوم مدرسه ها جا داره؟
از اونجایی که شروع شده داستان ، ظرفیت تکمیله کلا .
هعی💔🤝🏻
کدوم مدرسه ها جا داره؟
خانواده : تک فرزند و ماگل هست
ملیت : انگلیسی (اهل لندن )
پاترونوس : سگ مالتیپو
بوگارت : مرگ عزیزان
فکت : تازه سگشو از دست داده برای همین افسردگی خفیف داره و توی درس های ریاضیات جادویی و نجوم به جز هرماینی از همه بهتره
خلاصه زندگی : یک دختر معمولی که توی خانواده ماگل زندگی میکرده و توی سال دوم سگشو از دست میده برای همین حالش خیلی بده و خیلی درونگراست
اسم : تیا
فامیل : لنون
مدرسه : هاگوارتز
گروه : ریونکلا
سن : ۱۳
چوبدستی : چوب درخت گردو با پر ققنوس
مشخصات اخلاقی : مهربون و دلسوز و درسخون و عشق کتاب و نجوم و باهوش و درونگرا و نامرتب تخیلی و احساسی / INFP
مشخصات ظاهری : موهای سیاه تا شونه و لب های قرمز و چشم های آبی و قد متوسط
پارتنر : راجر دیویس
دوست : لونا لاوگود / هرماینی گرنجر / پادما پتیل / هانا ابوت
دشمن : ندارد
ادامه کامنت بعد
ظرفیت تکمیل شده
برای داستان دیگه ای نمیشه ؟!
داستان دیگه ای ندارم
اکی
تولدتم مبارک باشه :)
ربکا میشه داخل فرمی که فرستادم قسمت پارتنرش رو هرکی دوست داری بزاری؟
باشه قشنگم 🌟
ممنون