رمان Mbti تو کتابخانه :)

تایپ ها در کتابخانه🌝✨! ـ کتابخونه آروم و ساکته ، خیلی ساکت ! خیلیا در حال کتاب خوندن هستن ، از جمله #infp و #intp که آروم نشستن به گوشه نه کاری دارن به کسی نه حرفی میزنن . فقط هر چند وقت یه بار ، یه لبخند قشنگ روی لب infp میاد :) اما دو تا تایپ #entp و #estp یه کتاب خیلی قشنگ که مخصوص آنهاست با عنوان " چگونه رفیق خود را بترکونیم ؟ " پیدا کردن و دارن با پوزخند ، از دست می کشونن ( این عکسه رو با هوش مصنوعی ساختم )

ـ #intj و #infj هم طبق معمول یه گوشه دارن کتاب هاشون رو به هم معرفی می کنن که البته عنوان های اونها هست : " عینک میکروب بین " برای intj و " قاصدک طلا " برای infj که البته کتاب عینک میکروب بین ، راجب طرز تفکر منطقی افراد بزرگ و قاصدک طلا راجب اتفاق های خاص زندگی بود ..!

. ـ اما به نظرتون #esfp و #enfp کجا بودن ؟ درست حدس زدید ! اونها اصلا نیومده بودن داخل ، بیرون بستنی خریده بودن و همش بهم نگاه می کردن و خنده شون می گرفت ! البته گهگاهی به دعوای بین #entp و #estp از بیرون پنجره نگاه میکردند.

ـ اما #istj عزیزمان کجا است ؟ بله ، ایشون کتابدار هستن و داشتن به کتابخون های جدید که همون #isfj و #isfp عزیز بودن ، کتاب معرفی می کردن . البته خیلی خیلی اتفاقی از #isfp خوشش اومده بود :)

ـ ناگهان کتابی که دست #entp و #estp بود پاره شد و همه از جمله #istj و دو نگهبان کتابخونه یعنی #estj و #entj های عزیز اومدن داخل . اما کتاب دست کی بود ؟ #entp مظلومانه شروع به گریه کرد و گفت : دست من نبود ، دست من نبود ! #estp متعجب به اون نگاه کرد که معلوم بود داره اشک تمساح می‌ریزه !

ـ به دستور کتابدار هر دوی اونها رو بیرون کردن و دنبال سرپرست اونها گشت که با #enfj روبه رو شد ! اون هم عذرخواهی کرد و گفت که هزینه رو میپردازه! با این حال کتاب مورد پسند #extp ها ، کتاب قشنگی نبود و خب کتابدار حتی تشکر هم نکرد .

. ـ به دنبال تموم شدن زمان ، همه اومدن بیرون که با #esfj روبه رو شدند . اون همه رو برای شام دعوت کرد . #enfp متعجب سمت #intj رفت و گفت : چرا انقدر دیر ؟ خیلی حرف زدی می‌دونستی ؟ و با این جمله #infj به خنده افتاد و ازش عذرخواهی کرد و گفت که اونو به حرف گرفته ..! پایان ( یه لایکمون نشه؟ )