در دو پارت با این موضوع قراره درمورد زنان پیشروی ایرانی بخوانیم.
فهیمه احمدی دستجردی متولد سال ۱۳۶۰ در تهران مهندس پرواز و خلبان میباشد: از بچگی عاشق پرواز کردن بود تابستان ها با خواهر و برادرهایش با چسب سریش کاغذ بادبادک میساخت و از پشت بام پروازش میداد دبیرستانش که تمام شد کنکور داد دوست داشت مهندسی پزشکی بخواند اما نشد بعد متوجه شد که مرکز آموزش فنون خدمات هوایی تهران امتحان ورودی گذاشته و دانشجو میگیرد چون دوست داشت درس بخواند امتحان داد با نمرههای خوبی قبول شد و در دورههای خلبانی شرکت کرد استادانش به او گفتند اگر بخواهد همین روند را ادامه بدهد و پرواز کند زمان زیادی میبرد تا خلبان شود و بهتر است به سراغ رشتههای دیگری برود او پذیرفت تصمیم گرفت مهندسی پرواز بخواند مهندس پرواز باید حواسش به سیستمهای هواپیما بخش سوخت برق و مسیریابی باشد که اگر مشکلی پیش آمد حل کند همه از این انتخاب او تعجب کرده بودند چون پیش از او هیچ زن ایرانی مهندس پرواز نبود ین برخوردها به جای اینکه جلوی او را بگیرد بیشتر به او انگیزه داد که رویایش را جدیتر دنبال کند با سمت مهندس پرواز توانست کمک خلبان هواپیما شود فهیمه میگوید:« هیچ فرقی بین مرد و زن نیست مسئولیت یکیست و چه بسا خانمها دقیقتر و حساستر این وظایف را میپذیرند که معلمان خلبان همه مرد بودند» او انجمن بانوان هوانورد ایران را تاسیس کرد تا بهتر بتواند نقش تاثیرگذار زنان را در این صنعت به دیگران نشان دهد و به زنان دیگر که رویای پرواز دارند کمک کند تا به هدفشان برسند
لاله اسکندری متولد 30 آذر 1354 هنرمند میباشد: لاله هر وقت که در خیابانهای تهران رانندگی میکرد به فکر فرو میرفت که چقدر همه جا خاکستری است و آرزو میکرد روزی واند چهره شهرش را شادتر کند او در خانوادهای هنردوست بزرگ شده بود و از کودکی به طراحی و فعالیتهای هنری علاقه داشت در کودکی به طراحی و فعالیتهای هنری علاقه داشت در کودکی عاشق این بود که با خواهرش ستاره یواشکی از پنجره پشت بام به کارگاه طراحی فرش پدربزرگ سرک بکشد آن کارگاه و رنگهایش برای او دنیایی عجیب و جادویی بود لاله بعد از تمام کردن دبیرستان نزدیک به ۹ سال در کارگاه استاد حسین ماهر نقاشی و کار با موزاییک را یاد گرفت طول این سالها ایدههای زیادی برای زیبا کردن تهران به ذهن او رسیدند سرانجام تصمیم گرفت تینها را بالا بزند و با مسئولان شهرداری تهران درباره ایدههایش حرف زد او به آنها توضیح داد که باد و باران آلودگی هوا در مدت زمان کوتاهی رنگ نقاشی دیواری را خراب میکنند ولی سالهای سال رنگ اولیش را حفظ میکند لاله به آنها گفت که میتواند روی دیوارهای شهر طرحهای زیبایی را با کاشی خلق کند اگرچه از کاشی برای تزیین مسجدها استفاده می شد اما در تزیینات شهری استفاده از آن کم سابقه بود بنابراین مسئولان شهرداری در ابتدا برای انجام این کار مردد بودند در گذشته تنها یک بار در تالار وحدت از کاشی برای تزیین شهر استفاده کرده بودند همچنین یها به لاله میگفتند که این کارمردانه است و او نمیتواند با این ایده به جایی برسد اما لاله کوتاه نیامد و بعد از دو سال تلاش در سال ۱۳۸۷ موفق شد مسئولان را راضی کند قرار شد اولین طرحش را روی یکی از دیوارهای پل ستاری اجرا کند های شاد این کاشی کاریها که با استفاده از نمادهای ایرانی طراحی شدهاند هر روز به هزاران ایرانی احساس شادی میدهند و لاله وقتی برق کاشیها را میبیند که مانند روز اولشان میدرخشند لبخند رضایت میزند لاله میگوید:«من فکر میکنم هر کسی میتواند ایدههایش را اجرا کند فقط باید خودش را باور کند تا دیگران هم او را باور کند.»
نزهت امیری متولد 22آذر 1339 موسیقی دان و اولین بانوی رهبر ارکستر ملی ایران می باشد : وقتی نزهت کلاس اول دبستان بود پدرش از سفر برایش عروسکی آورد که کوک میشد و طبل میزد ینطور بود که اولین جوانههای علاقه به موسیقی در ذهن نزهت کوچک پا گرفت سالی که نزت دیپلمش را گرفت رشته موسیقی در دانشگاه ارائه نمیشد و شروع به تمرین موسیقی کرد ندی بعد در کلاسهای آموزش موسیقی استاد پرویز منصوری شرکت کرد استاد منصوری با دیدن علاقه و استعدادش او را بسیار تشویق میکرد و به او میگفت:« من در چشمان تو به بتهوون را میبینم.» نزهت با عشق و تلاش از روی دست نوشتههای استاد تاریخ و تئوری موسیقی را یاد گرفت بعد از مدتی استاد منصوری از نصرت خواست که ارکستری را رهبری کند نزت با ناباوری پذیرفت و این کار را انجام داد بعدها استادان دیگری از جمله هوشنگ کامکار با دیدن تواناییش به او پیشنهاد هدایت گروه کر را دادند او کم کم به یک رهبر ارکستر حرفهای تبدیل شد نزهت اعتقاد داشت که برای شکوفا شدن خلاقیت در موسیقی باید از کودکی آن را آموزش داد اما آموزش موسیقی به کودکان سخت بود میشد آنها را به ساز زدن از روی نت وادار کرد بچهها دوست داشتند با ساز صداهای مختلف تولید کنند او پس از تحقیقات بسیار دریافت که باید ریتم نحوه تولید موسیقی و کارکرد گوش را از طریق بازی به کودکان آموزش داد نزهت دهها کتاب درباره چگونگی آموزش موسیقی به کودکان تالیف کرده است و بعد از باز شدن دانشگاهها در سال ۱۳۶۸ به دانشگاه رفت و تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته آهنگسازی ادامه داد نزهت سالهاست که مشغول آموزش موسیقی است و شاگردان زیادی را از کودکی تربیت کرده و در کنار آن کار رهبری ارکستر را هم انجام میدهد او ارکسترهای بزرگی همچون ارکستر ۶۸ نفره استاد حسین دهلوی و ارکستر نغمه باران را رهبری کرده است در سال ۱۳۹۷ نزهت امیری ارکستر ملی ایران را در تالار وحدت رهبری کرد و نام خود را به عنوان «اولین بانوی رهبر ارکستر ملی ایران» در تاریخ موسیقی کشورمان ثبت کرد
آذر اندامی متولد 1305 تا 28 مرداد 1363 در رشت پزشک و باکتری شناس: آذر دختر بچه کنجکاو سخت کوش بود با آرزوهای بزرگ مادرش به تنهایی مسئولیت زندگی او و سه برادرش را بر عهده داشت به همین دلیل آذر برای کمک به خرج خانه تدریس خصوصی و سوزن دوزی میکرد کنار این کارها در درسش هم موفق بود و یک سال جهشی خواند و در سن ۱۹ سالگی در شهر رشت شغل معلمی را آغاز کرد کمی بعد در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد در دوران تحصیلش ساعتهای طولانی را در بیمارستان میگذراند و گاهی به جای پزشکان دیگر هم کشیک میداد انگار هیچ چیز او را خسته نمیکرد آن زمان هنوز تعداد بسیار کمی از زنان شاغل بودند اما آذر در کارش خیلی موفق بود و پس از دریافت بورسیه تحصیلی با شوهر و سه فرزندش راهی کشور فرانسه شد تا در موسسه انستیتو پاستور فرانسه درباره بیماریهای باکتریایی و عفونی مطالعه کند او بعد از اینکه مدرکش را گرفت در تهران تحقیقاتش را ادامه داد تحقیقات او در مبارزه با بیماریهای عفونی جان خیلیها را نجات داد و در سالهایی که وبا در ایران و کشورهای منطقه شایع شده بود او توانست واکسنی را برای این نوع وبا اختراع کند که هم در ایران و هم در کشورهای همسایه استفاده شد آذر آنقدر عاشق کارش بود که حتی وقتی فهمید سرطان دارد به کار در بیمارستان ادامه داد روزی در هنگام معالجه یک مریض تعادلش را از دست داد و بیهوش شد و کمی بعد از دنیا رفت در سال ۱۳۷۱ انجمن بینالمللی نجوم نام دکتر آذر اندامی را ر یکی از حفرههای سیاره زهره گذاشت به پاس خدمات او بخشی در انستیتو پاستور ایران و خیابانی در رشت به نام او نامگذاری شده است
انوشه انصاری متولد 21 شهریور 1345 در مشهد مهندس و گردشگر فضایی: انوشه همیشه عاشق فضا و فضانوردی بود او ساعتها و ساعتها به آسمان خیره میشد و فکر میکرد که آیا آدمهای دیگری هم مثل ما در آسمان وجود دارد وقتی انوشه ۱۶ ساله بود خانوادهاش تصمیم گرفتند به آمریکا مهاجرت کنند انوشه از آن سرزمین جدید و غریبه میترسید آخر او زبان انگلیسی بلد نبود هیچ چیز در آن سرزمین برایش آشنا نبود او حس میکرد گم شده است اما ترس نتوانست جلوی انوشه را بگیرد او خیلی زود زبان انگلیسی را یاد گرفت در درسهایش موفق شد انوشه در رشته مهندسی الکترونیک درس خواند و بعد از آن در یک شرکت مخابراتی شروع به کار کرد و همان جا بود که با همسرش حمید آشنا شد بعد از مدتی آنها شرکتی افتتاح کردند و کارشان رونق گرفت ۳ سال بعد شرکتشان را فروختند و شرکت دیگری را انداختند و سرمایه بیشتری به دست آوردند انوشه رویای نوجوانیاش را فراموش نکرده بود هنوز آرزو داشت به فضا سفر کند بالاخره دل به دریا زد و برای سفری هیجان انگیز به فضا ثبت نام کرد او تمام هزینههای سفرش را خودش پرداخت کرد و تمرینات سخت و فشردهای را پشت سر گذاشت تا برای سفر به فضا آماده شود سرانجام انوشه به رویای کودکیش رسید و ۱۰ روز را در ایستگاه فضایی بین المللی گذراند یستگاه فضایی مانند ماهوارهای بزرگ بود که به دور زمین میچرخید و فضانوردان میتوانستند مدتی در آنجا زندگی کنند انوشه در طی این سفر بسیار هیجان زده بود او بعد از بازگشت به زمین تصمیم گرفت در رشته ستاره شناسی درس بخواند انوشه زندگینامهاش را نوشت و چاپ کرد کتابی به اسم رویای ستارگان از دوران کودکیش تا زمان سفرش به فضا انوشه میگوید:« رسیدن به رویاها هیچ قیمتی ندارد و همه انسانها باید هیجان رسیدن به رویاهایشان را تجربه کنند.»
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کتابشو دارم
عالی
❤💓💗
عالی بود 👍🏻😊
تنک
این یه کتاب هم داره
آره تو نتیجه گفتم
مریم میرزاخانی کو؟
مریم میرزا خانی گلشیفته فراهانی خیلی ها نبودن که شاید چون از رو کتاب نوشته چون یه کتاب هم داره تو این جلد نبوده
مریم میرزاخانی تو پارت دوعه