پروفسور لوپین در یه اتاق رو باز کرد و گفت(برید تو. و راستی اگه چشمبند هاتون رو در بیارید سرنوشت بدی در انتظار شماست چون طلسمش کردم)
احساس کردم در رو بست.یه دقیقه بعد در رو باز کرد و گفت(خوبه همتون سالم هستین بیاین) از اتاق که بیرون رفتیم پیچیدیم یه اتاق دیگه کنار اتاقی که توش بودیم پروفسور گفت(خب حالا چشمبند ها رو در بیارید)
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
______
سلام پاترهد !🌻
من کاربر لونا ام و دارم رمانی با نام
«دخترک گمشده »مینویسم :)💐
داستانی در مورد گذشته ی
عجیب و پر رمز و راز دخترکی ماگل زاده ....
در این داستان با چالش هایی عجیب مواجه میشید:)
خوشحال میشم نظرت رو در موردش بدونم !🔮
سلام 🧶
دنبال یه کلوپ خاصی؟ 🎊
پس کـلـوپ الـمـاس منتظر توهست🎡
این کلوپ کلی فعالیت داره🍕
و هرهفته جشن داره🍟
با کلی حقوق و جایزه💯
اگه میخوای عضو شی برو توی پروفایل
🍯honey🍯 و یکی از شرایط رو انجام بده و شغلت رو انتخاب کن🎼
زود باش تا ظرفیت پر نشده🍜
ادمین فرشته پین؟ 🧚🏻♀️
من و هری پاتر وجه اشتراکات زیادی داریم.
عالی و خلاقانه 🤩
منم یه خال قرمز دارم پس ولدمورت بهم حمله کرده موهام همش پخش و پلاست و بزودی عینکی میشم