جوک خنده دار پارت ۳

‏يبار مامانمو صدا زدن مدرسه بهش شكايتمو كنن تا وارد شد گفت: اين درس بخون نيس پروندشو بدين ببرمش،😶 حالا همه داشتن وساطت ميكردن مامانمو منصرف كنن😑😂😂

بخاطر قرنطینه ، به ماموره میگن از ساعت ۹ شب به بعد هر کسی رو تو خیابون دیدی با تیر بزن😏 ساعت ۷ یه نفرو با تیر می زنه!🚶‍♀ میگن: اینو چرا زدی؟ 😳 میگه: يه آدرس دستش بود تا يازده شب هم پیداش نمی‌کرد بیشور 😐😂😂😂😂😂😂😂😂😂

دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم تو حال بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد… یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه… بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی پسرم؟ چقد بزرگ شدی😐😂

می خواستم یه کاری انجام بدم با بابام مشورت کردم... بابام گفت اول موقعیت رو از دیدگاه دیگران بررسی کن و ببین چه کسایی در این کار موفق بودن تا تو هم بتونی توش موفق شی! گفتم میشه واضح تر بگین؟ گفت آره، تا حالا کسی همچین غلطی رو نکرده که تو بخوای انجام بدی😅😂🤦‍♂