...
استنلی مارتین لیبر که اون رو با نام استن لی میشناسیم، در تاریخ ۲۸ دسامبر سال ۱۹۲۲ در منهتن در شهر نیویورک متولد شد. پدر و مادر او مهاجرانی رومانیایی بودن. پدر او یک خیاط بود و استن یک برادر به نام لری لیبر هم داشت. در سال ۲۰۰۶، لری لیبر در یک مصاحبه گفته بود که استن لی در دوران کودکی برای خلق شخصیتهای خود از کتابها و فیلمهایی از جمله نقشهای قهرمانانه ارول فلین، بازیگر استرالیایی، الهام گرفته
در اوایل دهه ۴۰ میلادی، لی که پسر عموی همسر گودمن بود، توسط جو سیمون، سردبیر Timely رسما استخدام شد و در طول جنگ جهانی دوم، استن لی جوان بهعنوان نویسنده و تصویرنگار به ارتش آمریکا خدمت کرد. در سال ۱۹۶۰، Timely به کمپانی کامیکهای مارول تبدیل شد که این تغییر برای رقابت با کمپانی DC (دی سی) بود که در حال خلق و توسعه مجموعه Justice League of America (لیگ عدالت آمریکا) توسط جولیوس شوراتز، سردبیر این کمپانی در اواخر دهه ۵۰ میلادی بوده.
با الهام گرفتن از آثار نویسندگان بزرگی چون آرتور کانن دویل و ژول ورن و با تشویقها و مشاورههای جوآن لی، همسرش، استن لی وارد دنیای کامیک شد و هر چند به علت مشکلاتی که برای Atlas Comics به وجود آمد و لی تا آستانه اخراج و خروج از این دنیا قرار گفت، اما او در نهایت توانست با کمک هنرمند خلاق و با استعدادی تغییراتی در شکل ایده آل یک ابرقهرمان در دنیای کامیک ایجاد کنه و تصمیم گرفت تا مانند تمامی انسانها، این شخصیتها را نیز مانند یک شخصیت بی نقص و کامل به تصویر نکشد. تا پیش از آن، شخصیتهای ابرقهرمانی شخصیتهای آرمان گرا و کامل بودند و لی تصمیم گرفت که این موضوع را تغییر دهد. شخصیت او پیچیده توصیف شده و او به شخصیتهای واقع گرا علاقهمند است که میتوانند دارای مشکلات شخصی و خانوادگی باشند و همچنین توانایی شکست و داشتن غرور کاذب را نیز دارند. این شخصیتها حتی گاهی ممکن است دچار بیماری فیزیکی و روحی نیز شوند و در واقع او تصمیم داشت تصویری از یک انسان عادی را در دنیای ابرقهرمانی وارد کند. در سال ۱۹۶۱، او بههمراه جک کربی، اسطوره دنیای کامیک، مجموعه کامیک Fantastic Four (چهار شگفت انگیز) را خلق کرد. پس از موفقیت بسیار گسترده کامیک Fantastic Four، خیلی زود استن لی و مارول همکاری خود را برای خلق شخصیتهای جدید دیگر توسعه دادن.
شخصیت پیتر پارکر با الهام گرفتن از زندگی دوره جوانی استن لی در یک روزنامه کار میکرد و باید خرج زندگی خود را نیز در میآورد، اما در کنارش به کار محبوب خود که کمک به مردم بود نیز ادامه میداد
او در همکاری دوباره با کربی شخصیتهای چون هالک (Hulk)، ثور (Thor)، آیرون من (Iron Man) و گروه ایکس من (X-Men)، در همکاری با بیل اورت شخصیت دردویل (Daredevil) و در همکاری با استیو دیتکو، شخصیت دکتر استرنج (Doctor Strange) را خلق کرد، اما شاید مهمترین شخصیتی که لی تا به امروز آن را خلق کرده است، شخصیت مرد عنکبوتی (Spider-Man) باشد. در سال ۱۹۶۲، لی و دیتکو بههمراه کربی شخصیت اسپایدرمن را خلق کردند و این شخصیت برای اولینبار در شماره ۱۵ کامیک Amazing Fantasy معرفی شد. بسیاری معتقد هستند که استن لی از دوران کودکی و نوجوانی خود برای خلق شخصیت پیتر پارکر الهام گرفته است. مرد عنکبوتی به عنوان شخصیتی قدرتمند که به مرور به شخصیتی با مسئوليت پذیری بسیار بالا تبدیل شد، خلق و معرفی شد که از کمک کردن به مردم عادی لذت میبرد و دوست مردم و همسایههای خود بود که هیچوقت از کمک کردن به آنها ابایی نداشت. از طرفی این شخصیت دارای زندگی و مشکلات شخصی زیادی مثل تمامی مردم عادی بود و همیشه سعی میکرد تا بین زندگی شخصی و کسی که به او علاقه دارد با زندگیاش در نقاب مرد عنکبوتی، یک تعادل برقرار کند که همین مسائل باعث شد تا مرد عنکبوتی خیلی زود به شخصیت محبوب مردم تبدیل شود.
در سال ۱۹۶۹، استن لی بههمراه جین کولان شخصیت سم ویلسون ملقب به فالکون را در شماره صد و هفدم کامیک Captain America معرفی کرد. این شخصیت، اولین شخصیت سیاه پوست ابرقهرمانی بود که خلق و به شخصیت اصلی مجموعه مستقل خود تبدیل شد. در سال ۱۹۷۲، استن لی نوشتن کامیکهای ماهانه را متوقف کرد و شماره ۱۱۰ام کامیک The Amazing Spider-Man (مرد عنکبوتی شگفت انگیز) و شماره ۱۲۵ام کامیک Fantastic Four که به ترتیب در ماههای جولای و آگوست ۱۹۷۲ منتشر شدند، آخرین کامیکهایی بودند که استن لی آنها را به صورت ماهانه نوشته و منتشر کرده است و از آن به بعد او بهعنوان ناشر و یکی از چهرههای برجسته مارول در محافل عمومی شناخته میشد. کامیک The Silver Surfer: The Ultimate Cosmic Experience آخرین همکاری مشترک لی و کربی بود که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد. این کامیک در قالب مجموعه Marvel Fireside Books منتشر شد که اولین کامیکهای تمام رنگی مارول بودند. با اینکه فعالیتهای لی نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده بود، اما این موضوع باعث نشد تا او شخصیت جدیدی را خلق نکند. در سال ۱۹۸۰، او با همکاری جان بوشما، شخصیت شی هالک را خلق کرد که جنیفر والترز دختر عموی بروس بنر ملقب به هالک شگفتانگیز بوده است.
نکته:اولین حضور افتخاری او در یک فیلم مارولی در فیلم X-Men بود و پس از آن او در فیلمهای دیگر کمپانیهای سونی پیکچرز و فاکس قرن بیستم از جمله سهگانه Spider-Man و دو گانه The Amazing Spider-Man و فیلم Fantastic Four نیز حضور داشته است
در ادامه شاهد حضور استن لی در تمامی فیلمهای دنیای سینمایی مارول بودهایم که در واقع او به بخش جدایی ناپذیری از این فیلمها تبدیل شده است. با این حال، او همیشه به بازیگران و عوامل تیم تولید در طول ساخت این فیلمها مشاوره داده است که طبق گفته آنها، توصیههای لی همیشه در بهبود داستان و شخصیت پردازی کمک زیادی به آنها کرده است. لی حتی به کوین فایگی، رئیس مارول استودیو در خلق این دنیای سینمایی مشاوره داده است و با اینکه فایگی معمار اصلی این مجموعه بوده، اما او میگوید که لی توانسته راه حلهای خوبی را برای بن بستهایی که طی این ۱۰ سال گروه خلاق آن داشته، ارائه دهد. لی همیشه اعتقاد داشت که شخصیت پشت نقاب از شخصیتی که با لباس و نقاب ابرقهرمانی ظاهر میشود، بسیار مهمتر است و همین دیدگاه ساختار شکن او باعث خلق و محبوبیت شخصیتهای محبوب مارول شده است. در روزگاری که مارول تنها به دنبال فروش کامیک بیشتر بود و لی و دیگر عوامل مارول به دنبال حفظ شغل خود بودند، لی با دیدگاههای خود توانست تاثیر زیادی روی گسترش و محبوبیت دنیای ابرقهرمانها داشته باشد.
او همیشه از شخصیتهای واقعی برای خلق شخصیتهای خود الهام گرفته است و تلاش کرده تا دنیای واقعی را با دنیای کامیک ترکیب کند. به طور مثال شخصیت مری جین با الهام گیری از همسر لی خلق شده و حتی استن لی میگوید که تلاش کرده تا اولین ملاقات پیتر پارکر با مری جین در دنیای کامیک را مانند ملاقات خودش با جوآن در دنیای واقعی به تصویر بکشد. همین موضوع نیز یکی از عواملی است که باعث شده تا مری جین همیشه جایگاه متفاوتی را در نزد استن لی داشته باشد. او اعتقاد داشت که زندگی شخصی ابرقهرمانها نیز به اندازه نجات دنیا و مبارزه با خلافکاران اهمیت دارد و بسیاری اعتقاد دارند که همین دیدگاه باعث شد تا فاصله این شخصیتها با مردم عادی کمتر شود و مردم بیش از گذشته به این مجموعهها توجه کنند. تلاش لی باعث شد که نه تنها کودکان و نوجوانان، بلکه آدمهای بزرگسال نیز به سمت دنیای کامیک کشیده شوند و مانند فرزندان خود به خرید و خواندن آن بپردازند.
هدف استن لی این بود که شخصیتهایی خلق کند که نه تنها مردم یک کشور، بلکه مردم بیشتر کشورهای جهان با آن ارتباط برقرار کنند حتی اگر این شخصیت مثل اسپایدرمن در شهر نیویورک در آمریکا زندگی کند یا نام آن کاپیتان آمریکا باشد یا مثل آیرون من یک میلیاردر بینیاز باشد. هدف او این بود که شخصیتها و مجموعههای را خلق کند که مردم جهان برای لحظاتی حتی کوتاه در دنیای آن که افرادی حاضر هستند تا زندگی خود را برای امنیت و رفاه دیگر مردم جهان به خطر بیندازند، وارد شوند و ناراحتی و مشکلات خود را فراموش کنند و حال این شخصیتها به دنیای تلویزیون و سینما راه پیدا کردهاند و توانستهاند صدر محبوبترین فیلمهای سال را به خود اختصاص دهند. شاید فلسفه استن لی در روزهای اول چندان ایده جذابی نبود، اما شاید حتی خوشبینترین شخص نیز در آن زمان نمیتوانست این حجم از موفقیت را در دهههای مختلف تصور کند. استن لی نه تنها در دنیای کامیک و ابرقهرمانی تاثیر گذاشته، بلکه در زندگی بسیاری از مردم جهان تاثیر داشته است و باعث شده تا بسیاری مثل کوین فایگی او را مثل یک الگو در زندگی خود قرار دهند
کوین فایگی در مورد تاثیر لی روی زندگیاش میگوید: هیچ کسی به اندازه استن لی روی کارنامه کاری من و اقداماتی که در استودیوهای مارول انجام دادیم تاثیرگذار نبود. او میراث جاویدانی از خود به جای گذاشت که بعد از پایان دوران ما هم به حیاتش ادامه خواهد داد. همه ما در غم از دست دادن او با دخترش، خانوادهاش و میلیونها هوادارش شریک هستیم.
استن لی در طول سالها فعالیت صدها شخصیت مختلف و متفاوت را خلق کرد که شاید کمتر کسی بداند که او شخصیتهایی مثل بلک پنتر، بلک ویدو، هاکای، اسکارلت ویچ، کوئیک سیلور، من تینگ، گروت و آدام وارلاک را نیز خلق کرده است. استن لی کمک کرد تا دنیای امروز به جایی زیباتر و بهتر از قبل تبدیل شود و آثار او همیشه به بخشی از تاریخ جهان تبدیل خواهند شد که هرگز فراموش نمیشوند و بعید است کسی بتواند صورت همیشه خندان و شوخیهای بامزه او و همچنین کلمه معروف Excelsior را از ذهن خود پاک کند. استن لی روز دوشنبه این هفته در سن ۹۵ سالگی دار فانی را وداع گفت تا مارول، دنیای کامیک و ابرقهرمانی پدر خودش را از دست دهد. اگر چند سال پیش و پس از مرگ ناگهانی فیلیپ سیمور هافمن رسانههای زیادی نوشتند که مرد خندان سینما دیگر نمیخندد، امروز میتوان گفت پیرمرد خندان دنیای کمیک، با لبخندی روی لب از ما خداحافظی کرد.
لایک کن ♥️
اشتب زدم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییی
عالی بودددد
ممنون