اگه به داستان جنایی علاقه دارید این داستان میتونه براتون جذاب باشه:)
مثل هرروز از خواب بلند شدم ولی امروز متفاوت بود چون داشتم برای مهمترین روز زندگیم اماده میشدم تا با نامزدم به کافه برم تا با هم بیشتر اشنا بشیم.
صبحونه خوردم و اماده شدم تا به سمت کافه حرکت کنم که رئیس پلیس منطقه باهام تماس گرفت و گفت:
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
❤️
چقد باحال نوشتی! ∆§
تورو خدا بقیش هم بزار
❤️🙂
ادامه لطفا
چشم حتما🙌
سلام
قرعهکشی ۱۵ هزار امتیازی داریم 🤩
هر ۱۰۰۰ امتیاز = یک شانس دریافت میکنی 😇
ادمین فرشته! 💚
ممنونت میشم پین کنی 💙
باحال بید
بید💀
مرسی🙂
لایک و کامنت اول
عالی بود ادامشو بذار
........:🌊🧸:.........
ممنون حتما:)