گلو درد؛

میدونی ،  میگن ادم باید بعضی جاها بگذره ، ...فراموش کنه و دوباره بشه همون آدم سابق...من گذشتم ، رها کردم اما..اما همون ادم سابق نشدم ، یه قسمت بزرگی از قلبمو ، روحمو جدا کردم و انداختمش دور....وقتی میگذری ، وقتی رد میشی دیگه هیچوقت انتظار نمیکشی ، دیگه قلبت تند تند نمیزنه ، زانوهات نمیلرزه ، دستات از هیجان سرد نمیشه و گوشات داغ نمیکنه... اما قلبت ، قلبت یخ میزنه ، ناقص میشی ، دیگه ادم کاملی نیستی،،،

به این میگن درد بی دردی! میگن عذابش کمتره ولی دروغ میگن ! مجبور میشی با یه وجود ناقص و زخمی که هرلحظه خونریزی میکنه اینور و اونور بری اما همه ی ادما فقط لبخند مصنوعیتو میبینن و به این فکر میکنن چه راحت فراموش کرد چه راحت گذشت و به قوی بودنت غبطه میخورن ،

اما تو مجبوری با همون لبخند مصنوعی ، تمام عمرتو با یه زخم سپری کنی ، زخمی که هیچوقت خونریزیش بند نمیاد؛

ما از رنج های کوچک مینویسیم و برای رنج های بزرگ گلودرد میگیریم؛