توییت :)

اولین کار حرفه ایم در کانادا برای یه شرکتی بود که صاحبش اصفهانی بود. به من ساعتی 11 دلار میداد برای کار برنامه نویسی. اون موقع عشق من این بود که صبح یه کافی و مافین بگیرم و برای صبحونه بخورم. اینم میومد به بهونه صحبت کردن کل مافین منو میخورد که نخواد خودش صبحونه بخره. اخرش من صبح دوتا مافین می خریدم که بتونم مافین خودم رو بخورم. عملا پول نیم ساعت کارم میرفت برای صبحونه رئیس. چک حقوق مارو هم قرار بود هردوهفته جمعه بده. میذاشت دوشنبه بعد میداد که دو روز سود بیشتر بره رو پولش. 😂 البته الان دوست خیلی خوب منه. این کریسمس که اومدم تورنتو با هم رفتیم بیرون بار، ولی خوب طبق معمول کیف پولش رو جا گذاشته بود 😂 》حیدیدو《

تعطیلات رو به اتمام هست و باید بگم حالم از دانشگامون، همکلاسیام، مسیر دانشگاه، استراحت بین کلاسا، و هر چیزی که مربوط به دانشگاس بهم میخوره. 》minify《

ساعت ۷ و نیم صبح روز تعطیل قرار پیاده‌روی گذاشتم، تا اینجا شاید بازم عادی به نظر برسه، اما اینکه گفتم صبحونه با من رو دیگه اصلا نمی‌فهمم؛ به خدا یه وقتایی یه کارایی می‌کنم که خودم اینطوری‌ام که وا؟ بمیر دیگه نادون 😭 *Sab*

این بچه ۱۵ سالشه و رابطه لانگش رو کات کرده، چند روزه درددل میکنه باهام و بخدا سختترین کار ممکن اینه که جلوش نخندم و نشون بدم خیلی متاثر و متاسفم و خب تا اینجا هم خوب عمل کردم.:))))))))) *آیس موکا*

الان اینطوری‌ام که حس میکنم با دوستام دوست نیستم، عضوی از خانواده نیستم، آدم مورد علاقه هیچکس نیستم چمیدونم کلا به این دنیا تعلق ندارم. *یاس*

صحبت کردن دربارهٔ مشکلات مخصوص آدمای بالغه ولی هر دو طرف باید بالغ باشن. اگه حس می‌کنید طرف مقابلتون از لحاظ عقلی بالغ نیست و چندبار هم صحبت‌هاتون به همین خاطر شکست خورده، لازم نیست صحبت کنید. آروم آروم دکمشو بزنید. *Kevin*

این پیکه با شوخی گفت بستنیا رو بعد افطار می‌خورین دیگه؟ گفتم بله بله. الان که تازه ناهار خوردیم سیریم. دیگه لبخند نزد. *Melicat*

به همسر سابقم پیام دادم من ازت گذشتم حلالت کردم کینه ایی به دل ندارم دیگه جواب داده -چی شده اونیکه دوسش داشتی ولت کرده کاش یه سری ادمارو هیچ وقت نبخشیم رهاشون کنیم تا با دردو بدبختی هاشون بمیرن *🪷نيلوفر آبی🪷*

تصور کن یه مار نیشت زده بعد به جای تلاش برای خوب کردن خودت و رها شدن از اون سم، مدام سعی می‌کنی مار رو بگیری تا بگه چرا گازت گرفته و ثابت کنی لیاقتت رو نداشته! +چقدر توی رابطه هات اینجوری بودی.... *mohamad.vzs*

تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. تحمل ادمای بچه سال از تحمل بچه ها سخت تره. *اَمیرَمْ*

وزارت خونه ادعا کرده برا هر دانشجوی پزشکی بیست میلیارد خرج میکنیم، داداش این پولو سال اول می‌دادی به خودم گه میخوردم دکتر بشم🥲 *šherry*

بچه‌ها دقت کردید ما هیچوقت پول نداریم؟ نمیدونم چطور بگم، ولی از وقتی یادم میاد پول نداشتم. *Sab*

‏نمیدونم چه حکمتیه ولی کافیه درباره یکی از برنامه‌های زندگیت با یکی صحبت کنی، جوری اون برنامه به تعویق میفته که تا پنج‌سالِ آینده امکان نداره بتونی انجامش بدی. *کُنجِد*

جلسه تراپی امروز داشت عالی پیش میرفت تا وقتی که فهمیدم باید ۹۸۰ تومن بدم:) *عماد.*

یکی از زیباترین زبانهای پنهان ایرانیان، حرف زدن با سفره‌ی غذاست. این یکی از هیجان انگیزترین زبانهای دنیاست. به راحتی از یک سفره‌ی پهن شده برایت می‌توان محبت، خشم، تعلق، شرم، گناه، طرد، تحقیر، تمرد، عصیان، تسلیم، بدبینی، خوش بینی، رقابت، بلندپروازی و ... را متوجه شد. *روح الله صدیق*

هرچقدر هم که از خانواده بد بگید، بازم خانواده همه چیزه. اهمیتی نداره که مال شما بد بوده. مفهوم خانواده بهترین چیزه. اگه مادر پدرتون بد بودن، سعی کنید شما یک خانواده خوب و حمایتگر بسازید. هرگز نمیتونین خوب بودنِ ذات خانواده رو زیر سوال ببرین. *کاوِندیش*

شما چه دلتون بخواد چه نخواد، محیطی که توش رفت و آمد می‌کنید و آدمایی که باهاشون در ارتباطید، روی زندگی شما اثر میذارن. *Behnam Eslami*

حرف‌زدن از تنهایی با غریبه‌ها، چیزی ازش کم نمی‌کنه. آدم تنها خودش هم این رو می‌دونه. فقط میخواد مطمئن باشه در تنهابودن تنها نیست. *حميد سليمی*

اگه همه‌ی ما باکتری و دنیامون پوست یه جونور عظیم الجثه ی دیگه باشه چی؟!! *لاگرتا*

«این ساعت دیجیتالم عالیه. ضربان قلبم رو اندازه می‌گیره، تو ورزش کمکم می‌کنه، نوتیفامو چک می‌کنم باهاش، آهنگ گوش می‌کنم... ای‌ول... ساعت چنده راستی؟ شرمنده... شارژش تموم شده.» »Hosseyn«