

مونا لیزا (به ایتالیایی: Monna Lisa) (به انگلیسی: Mona Lisa) که به لبخند ژوکوند (به فرانسوی: La Gioconda) هم معروف است، نام یکی از پرآوازهترین تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که با رنگ روغن بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شدهاست. این نقاشی دارای عناوینی همچون شناختهشدهترین، پُربازدیدترین و مورد تقلید واقعشدهترین اثر جهان است که بیشترین مطالب نوشته شده مرتبط را نیز شامل میشود.این اثر در طول تاریخ چندین بار ربوده شده و با اینکه بیش از ۵۰۰ سال از زمان خلق آن میگذرد، آسیب چندانی ندیدهاست. مونا لیزا هماکنون در تملک دولت فرانسه است و در موزه لوور در پاریس نگهداری میشود. تابلوی مونا لیزا به دلیل لبخند بسیار مرموز مونا لیزا و همچنین سبک نوین نقاشی داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید. گفته شده که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد. در سال ۲۰۰۵ میلادی بهطور قطع ثابت شد که لیزا دل ژوکوندو همان مدل شناخته شده برای پرترهٔ مونا لیزا است.

شبِ پُر ستاره (به هلندی: De sterrennacht) یک نقاشی رنگ روغن است که توسط نقاش و طراح معروف سمبولیسم هلندی، وینسنت ون گوگ، در سال ۱۸۸۹ خلق شدهاست. این اثر نهتنها یکی از شاهکارهای ون گوگ است، بلکه بهعنوان یکی از نمادهای هنر نوگرای اروپا نیز بهشمار میآید.ون گوگ این اثر را در بیمارستانی روانی در سن-رمی-دو-پروانس در جنوب فرانسه که در آن بستری بود و یک سال قبل از مرگ خود کشید. این اثر هماکنون در موزه هنر مدرن در نیویورک نگهداری میشود. ونگوگ خودش در نامه ای به برادرش این گونه می نویسد که:《امروز صبح، ساعتها قبل از طلوع آفتاب، حومه شهر را از پنجره با کمک نور ستارههای صبحگاهی دیدم که بسیار بزرگ به نظر میرسیدند.》پنجرهای که «ونگوگ» درباره آن در نامه به برادرش صحبت کرده بود، پنجره آسایشگاه «سینت پائول» واقع در جنوب فرانسه بود که مدتی را آن سپری کرده بود و این ایده سرچشمه شکل گیری این اثر است.

شام آخر (انگلیسی: Last Supper) منشأ آیین عشای ربانی (شام خداوندی) در میان مسیحیان است و بهطور ویژه به وعده شامی در باغ جتسیمانی گفته میشود که عیسی مسیح در شبی که یهودا او را تسلیم کرد به عنوان آخرین «غذای زمینی» خورد.چنانکه بر اساس انجیل عیسی مسیح به رسولان (حواریان) گفت: «دیگر از این محصول من نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در پادشاهی پدر خود تازه بنوشم.» اهمیت این اتفاق در مسیحیت به خاطر تعالیم خاصی است که مسیح در آن به شاگردان داد. از آن جمله است: یادآوری بسیاری از تعالیمی که پیشتر به شاگردان داده بود. تأکید بر محبت بی قید و شرط. خبر دادن از قیام او از مردگان در روز سوم پس از مرگش. مژده آمدن و نزول روح القدس بر رسولان. عدهای معتقدند داوینچی در این نقاشی از رموز پنهانی که تنها با تأمل فراوان میتوان آنها را کشف کرد استفاده کردهاست.

جیغ (انگلیسی: The Scream) نام یک مجموعه نقاشی، شامل چهار تابلوی رنگی اثر ادوارد مونک است که در فاصلهٔ زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ پرآوازهترین اثر ستایش منطقی است و از نمادهای اکسپرسیونیسم (هیجاننمایی) برشمرده میشود.مونک نقاشِ سبک هیجاننمایی بود. دوران کودکی او همراه با فشار و بیماری، بر روحیاتش تأثیر زیادی گذاشت. مونک هنرمندی به شدت «شخصی» بود که حالوهوای او در آثارش در دورههای مختلف متجلی شدند. خودنگارههای او در دورههای گوناگون، احوال روحیاش را که غالباً ملتهب بود، نمایان میکند.

گاری علوفه یک نقاشی است که توسط جان کانستبل در سال۱۸۲۱ تمام شد.این نقاشی صحنه رعیتی روی رودخانه استار در بین شهرستان های سافک و اسکس است، که در نگارخانه ملی لندن نگهداری میشود و به عنوان مشهورترین کار جان کانستبل شناخته می شود.یکی از بزرگترین و محبوبترین نقاشی های انگلیسی است.

گِرنیکا (به اسپانیایی: Guernica) نام اثری است از نقاش معاصر اسپانیایی، پابلو پیکاسو (۱۸۸۱ - ۱۹۷۳) که بمباران دهکده گِرنیکا در شمال این کشور توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا را به تصویر کشیدهاست. این اثر یکی از معروفترین آثار پیکاسو است و بسیاری از منتقدین آن را یکی از تاثیرگذارترین آثار ضد جنگ در تاریخ می دانند . تابلو گِرنیکا در موزه رینا سوفیا در مادرید قرار دارد. این اثر در ابعادی عظیم (تقریباً ۳٫۵ در ۷٫۵ متر) ترسیم شده که در همان سال در فرانسه (در دوران تبعید پیکاسو) به نمایش عموم درآمد. مولفههای اصلی این اثر (بعد از اغتشاش و سردرگمی چشمگیری که در اولین نگاه به بیننده دست میدهد) میتواند مرگ، خشونت، بیرحمی، زجر و درماندگی باشد که با استفاده از قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. در مقام تفسیر کاراکترهای موجود در این اثر، خودِ نقاش گفتهاست: «... اگر شما معانی مشخص به مولفههای نقاشیهای من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید، اما به هیچ عنوان به نیت من در جان بخشی به این مولفهها پی نبردهاید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کردهام اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی میکنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، میکشم…»

آفرینشِ آدم یک فرسکو و نقاشیِ معروفی از میکلآنژ است که بر روی سقف کلیسای سیستین، اقامتگاهِ رسمیِ پاپ در واتیکان دیده میشود. این اثر که چهارمین قاب بر روی سقفِ مشبک این کلیسای کوچک است به سالِ ۱۵۱۱ میلادی توسط میکلآنژ، نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی کشیده شدهاست.

برج بابل در سِفر پیدایش در تورات، داستان برج بابل به عنوان افسانهٔ اصلی علت پیدایش زبانهای مختلف دانسته میشود.طبق این داستان، پس از طوفان نوح، مردم به یک زبان صحبت میکردند. آنان به سمت شرق حرکت کردند و به سرزمین شنعار (در بابل) رسیدند. در آنجا، آنان توافق کردند که برجی بلند بنا کنند تا به آسمان برسند و بدین طریق نامی برای خود دست و پا و از تنوع زبانهایشان جلوگیری کنند. خدا که میترسید اگر انسانها تکزبان باشد، دیگر هیچ چیز نخواهد توانست جلویشان را بگیرد، پایین آمد و زبان آنان را مختلف قرار داد تا حرف یکدیگر را نفهمند و آنان را در زمین پراکندهساخت.این داستان اسطورهای از جنس آدم و حوا است که در آن انسانها تلاش میکنند از مرز خدا-انسان عبور کنند، اما شکست میخورند و به جهان میرندگان بازگردانده میشوند (قصههای برج بابل و آدم و حوا هر دو ریشه در منبع جی دارند) احتمالاً منظور از برجی که به آسمان میرسد، بنایی شبیه برجهای معبدی بابل و بینالنهرین به نام زیگورات باشد، ولی در روایت تورات استعاره از ورود بشر به جایگاه خداست.زیگورات در لغت به معنای «قلهٔ کوه» است، زیرا مردمان باستان تصور میکردند خدا بالای کوه زندگی میکند (مثلا یهوه بالای کوه صهیون، زئوس بالای کوه المپ). ولی در بینالنهرین که کوهی وجود نداشته، معابد را بدین شیوه میساختند تا به خدا دسترسی داشته باشند.نتیجتاً، انتخاب برج آسمانآسا در بابل از آن سبب است که نویسندگان تورات چنین معابدی را توهین به خدای اسرائیل مییافتند.مانند داستان آفرینش، در این داستان نیز خدا به صورت اول شخص جمع صحبت میکند و به نظر میرسد خطابش به شورای خدایان باشد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)