12 اسلاید پست توسط: 𝙚𝙢𝙢𝙖𖦹๋࣭⭑ انتشار: 8 ماه پیش 284 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
☆توی این پست با داستان زندگیِ مینروا مک گوناگال آشنا میشی!☆
مینروا مک گوناگال، اولین فرزند رابرت مک گوناگال وزیر پروتستان مشنگ، و همسرش ایزابل راس که یک جادوگر بود، در ۴ اکتبر سال ۱۹۳۵ به دنیا آمد. آنها نام مادربزرگ مادرش را که یک جادوگر قدرتمند بود، روی او گذاشتند. در آن زمان، والدین او در حومه ی کیثنس در ارتفاعات اسکاتلند، در روستایی که بیشتر مشنگ ها آنجا زندگی میکردند، زندگی میکردند.
تولد مینروا، هم شادی و هم یک بحران بود. زیرا ایزابل استفاده از جادو را کنار گذاشته بود و از ترس، چیزی راجب ماهیت خود به همسرش نگفته بود. با این حال، مینروای شیرخوار، نشانه هایی از سحر و جادو از خود نشان میداد و هیچ کنترلی بر جادوی خود نداشت. برای مثال، او عروسک هایش را که در قفسه ها چیده شده بودند، به سمت خود، به پرواز در میآورد، یک بار نیز گربه ی خانواده را مجبور کرد تا دستور او را انجام دهد و... به همین دلیل، ایزابل اغلب روز ها کنار دخترش، خلوت میکرد.
همچنین او میدانست که باید درباره ی قدرت جادویی دخترش و خودش، به همسرش بگوید، و همین کار را هم کرد. او برای همسرش همه چیز را توضیح داد و گفت که آنها به قانون بینالمللی رازداری پایبندند و کسی نباید از ماهیت آنها با خبر شود. این دو والدین پس از این افشاگری تکان دهنده در کنار هم ماندند، اما هرگز به صورت کامل به یکدیگر اعتماد نداشتند. و این باعث ناراحتی دخترشان، مینروا شد.
مینروا، بعد ها صاحب دو برادر به نامهای مالکوم و رابرت جونیور شد که در زمان مناسب، توانایی جادویی خود را آشکار کردند. مینروا در کودکی، به مادرش کمک کرد تا حوادث و شرمساری هایی را که برادر های کوچکش ایجاد می کردند، از پدرش پنهان کند. او به پدر مشنگ خود بسیار نزدیک بود با این که از نظر خلق و خوی بیشتر به مادرش شباهت داشت.
در یازدهمین سالگرد تولدش، مینروا نامه ی پذیرش خود را از مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز دریافت کرد که در آن زمان، پروفسور آرماندو دیپت ریاست آن را بر عهده داشت. قبل از آمدن به مدرسه، او از کوچه دیاگون بازدید کرد و چوبدستی خود را از فروشگاه چوبدستی اولیوندر خریداری کرد. چوبدستی ای که او را انتخاب کرد، یک نمونه ی غیرعادی بود، ۹ و نیم اینچ، ریسه ی قلب صنوبر و اژدها.
مینروا که اکنون آزاد بود تا در کنار هم نوعان خود باشد و استعدادهای خود را به کار گیرد، دید که چگونه مادرش آن روز نه تنها از سر غرور، بلکه از روی حسادت نیز گریه کرد.
کلاه گروهبندی، پنج دقیقه و نیم بین گریفیندور و ریونکلاو در حال جنبیدن بود، قبل از اینکه تصمیم بگیرد او را در کدام گروه جای دهد. مینروا در دوران تحصیلی دو سال با پومونا اسپراوت دوست بود و این دو دانشآموز هم در آن زمان، و هم در سالهای بعد، از رابطه ی بسیار خوبی برخوردار بودند.
مینروا به سرعت به عنوان برجسته ترین دانش آموز سال خود، با استعداد خاصی در تغییر شکل شناخته شد. در پایان تحصیلاتش در هاگوارتز نیز، او به رکورد چشمگیری دست یافت. مینروا در سال های تحصیل خود، برای تیم کوئیدیچ گریفیندور بازی می کرد و در آن زمان ثابت کرد که استعداد بالایی دارد. با این حال، او در آخرین سال تحصیلی خود دچار سقوط بدی شد: یک خطا در جریان مسابقه گریفیندور در مقابل اسلیترین، که برنده جام کوییدیچ را تعیین می کرد.
این اتفاق او را با ضربه مغزی، چندین دنده شکسته و آرزوی مادام العمر برای دیدن اسلیترینِ له شده در زمین کوییدیچ به همراه داشت. پس از فارغ التحصیلی از هاگوارتز، به مینروا سِمَتی در بخش اجرای قانون جادوییِ وزارت سحر و جادو بریتانیا پیشنهاد شد. او نیز به خانه ی خانواده اش بازگشت تا قبل از نقل مکان به لندن، تابستان را با خانواده اش بگذراند.
در طی این ماه ها مینروای هجده ساله با داگال مک گرگور ملاقات کرد. مک گرگور، یک مشنگ محلی بود که پسر خوش تیپ، باهوش و بامزه ی یک کشاورز محلی بود. این دو حس شوخ طبعی داشتند، مشاجره شدیدی داشتند و به عمق مرموز یکدیگر مشکوک بودند. مینروا سر به سر، عاشق مک گرگور شد و این اولین و تنها بار در زندگی اش بود که ممکن بود گفته شود: او عقلش را از دست داده است.
سرانجام مک گرگور در یک زمین شخم زده از مینروا خواستگاری کرد و او پیشنهاد او را پذیرفت. با این حال، آن شب، مینروا نتوانست نامزدی خود را به والدینش بگوید. وقتی به آیندهاش فکر میکرد، متوجه شد که با مشنگی ازدواج میکند که نمیدانست او یک جادوگر است، و این به این معنی است که مینروا راههای مادرش را دنبال میکند و با مخفی کاری درباره ی هویت خود، قرار است با ناراحتی زندگی کند و تمام جاهطلبیهایش از بین میروند. اوایل صبح روز بعد، مینروا به سراغ مک گرگور رفت تا به او بگوید که نظرش تغییر کرده و نمی تواند با او ازدواج کند، زیرا می دانست که اگر اساسنامه ی بین المللی رازداری را زیر پا بگذارد و دلیلش را به او بگوید، شغل وزارتخانه ای را که به خاطر آن قرار است او را رها کند، از دست خواهد داد.
او نتوانست دلیل خوبی برای تغییر عقیده خود به او بدهد، و مک گرگور را ویران کرد و سه روز بعد راهی لندن شد.
اگرچه احساسات او نسبت به وزارت سحر و جادو تحت تأثیر این واقعیت بود که اخیراً دچار یک بحران عاطفی شده بود، مینروا از خانه خود در لندن و محل کارش، جایی که برخی از همکارانش تعصب ریشهدار ضد مشنگ داشتند، لذت چندانی نمیبرد. با توجه به ستایش او از پدر مشنگش و عشق مداوم به دوگال، او از این ایده ها ابراز تأسف کرد.
با وجود این، مینروا یکی از کارآمدترین و با استعدادترین کارمندان دپارتمان اجرای قانون جادویی بود و به رئیس بسیار مسنتر خود، الفینستون اورکوارت علاقه مند شد. پس از دو سال در وزارت، به او یک ترفیع معتبر پیشنهاد شد، اما مینروا که دلتنگ خانه اش در اسکاتلند شده بود، آن را رد کرد.
در عوض، مینروا جغدی را به مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز فرستاد و در آن نامه پرسید که آیا ممکن است برای پست آموزشی در نظر گرفته شود یا خیر. جغد، ظرف چند ساعت برگشت و به او پیشنهاد شغلی در بخش تغییر شکل زیر نظر رئیس بخش، آلبوس دامبلدور داد.
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
34 لایک
عالی بود 😊
به نظرسنجی اخرم سر بزن و جزوی از داستان من شو! 🌙 🌹
و بخشی از داستانم رو تو رقم بزن! 🌷
ادمین پین؟ 🥺
________________
مکناگال به نوعی خیلی خوب بود 🤗
✨️🗼یه لیگ هس برای کل اوتاکو ها🗼✨️
✨️که اگه عضو بشی بهت ۱۵۰ امتیاز میدن✨️
✨️هر هفته هم اعضایی که از لیگ حمایت میکنن تبلیغ
میشن تو لیگ و فالور جذب میکنن✨️
✨️یه سر به لیگ بزن تا ظرفیت پر نشده برای ✨️
✨️اطلاعات بیشتر به پروفایل
کاربر ✮ 馬鹿死ね ✮ برید و نظرسنجیش
رو چک کنین✨️
✨️بهشت اوتاکو هاس این لیگ✨️
تست عالی بود 💫
عکس آخر کی بود؟(:
پرفسور مک گوناگال جوون توی جانوران شگفت انگیز🩷
♡
عالی بود🩷ولی من همچنان دامبلدور رو با مینروا شیپ میکنن حتی به غلط😂
وای دقیقا😂🩷
عالی
مرسی داداشی:))🩷🩷
@خواهر تام
البته💚💚
عالی بود ادمین یکی از شخصیت های موردعلاقمه🌚✨️
عید شما هم مبارک زیبارو🌹
ممنونم از شما🍓🍓
امیدوارم سال خوبی داشته باشی:)))
اومعالیبود3>
یکیازشخصیتهایمحبوبممینرواعه☆
خیلی ممنونم🩷🩷
منم خیلی دوسش دارم:)
عهخوبهکهه
بوس☆
مایلبفرند؟:)
من واقعا یکی از کاراکترای مورد علاقه ام مک گنگاله و خیلی خیلی خیلی دوستش دارم ! تستت عالی بود :>
منم همینطور:))
خیلی ممنونم🍓🩷
عید توعم مبارک قشنگم
امیدوارم سال خوبی رو بگذرونی.
همچنین:))💚💚