

نخستین پروندههای پوآرو مجموعه۱۵ داستان کوتاه،به روایت هستینگز،بهترین دوست پوآرو. (بخاطر اینکه یکمی حجم قتل و جنازه و.. تو این کتاب زیاده،به کسایی که روحیه حساس و تاثیرپذیر دارند توصیه نمیکنم😁)

خطر در خانهآخر وقتی پوآرو و هستینگز،در تعطیلات بسر میبردند،پوآرو با دختری مواجه شد که داستان هایی که برای او تعریف میکرد،باعث شد پوآرو فکر کند که به جانش سوءقصد میشود،و البته خود پوآرو شاهد یکی از آنها بود.... داستان تلاش های پوآرو برای نجات جان نیکباکلی و کشف قاتل و انگیزه قتل پیش از وقوع قتل را دنبال میکند.

راز قطار آبی معاملهای بر سر 《قلب آتش》یاقوت سرخ معرف انجام میشود... کاترین،دختری که تمام عمرش را در فقر سپری کردهاست،وارث زنی میشود که به او خدمت میکرد... دختر یک تاجر معروف،که صاحب قلبآتش است،در قطار آبی به قتل میرسد و همسرش،معشوق همسرش، کاترین،و البته پوآرو هم در آن قطار حضور دارند...

در هتل برترام خواهرزاده خانم مارپل او را برای استراحت به هتل برترام میفرستد تا سفر قبلیاش را که به ماجرا یک قتل گره خورد،جبران کند. اما اینبار هم اتفاقاتی در آن هتل میافتد و آدم هایی در آنجا جمع میشوند،که خانم مارپل را وارد ماجرای جنایی جدیدی میکنند...

مرکب مرگ (در این کتاب خبری از کارآگاه های معروف آگاتا کریستی نیست.) مارک ایستر بروک چند روز پس از اینکه شبی در کافه،شاهد دعوای دو دختر بود،از مرگ یکی از آنها باخبر شد،همزمان با این اتفاق کشیشی که از طریق اعترافات زنی درحال مرگ،از مسئله مهمی آگاه شد،به قتل رسید و تنها چیزی که از خود باقی گذاشت فهرستی از اسامی بود که هیچکس معنایش را نمیدانست. وقتی پای مارک به این ماجرا باز شد،به همراه دوستانش به مسافرخانه قدیمی《مرکب مرگ》رفت که محل زندگی سه زن عجیب و غریب بود که ادعای جادوگری داشتند....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
از کتابای ارتور کانن دویل(شرلوک هلمز )هم تست بساز
از اونا زیاد نمیخونم. ولی چشم😊
🥺🐱👑💗✨
ولی نویسندگی ظریف آگاتا کریستی>>>>
آدم میمونه چجوری فکرش به کوچیکترین چیزا میرسه
آگاتا کریستی واقعا محشره ولی من نمیتتنم با قلمش ارتباط برقرار کنم
برای منم طول کشید،ولی بعدش عاشقش شدم😍