ببخشید خیلی دیر شد . ناظر جان این دفعه رو لطفا بزار .
* آنیا *
امروز دومین روز مدرسه است و من به جای اینکه خوشحال باشم ، نگران عکس دیروز تو کتاب خونه ام . هووووف . ولی من آنیا نیستم اگه دزموند رو ادب نکنم . با نقشه شیطانی که تو سرم اومد لبخند مرموزی زدم ولی با دیدن ساعت از جا پریم. واااای دیر شد . با دو خودم رو به مدرسه رسوندم و وارد کلاس شدم . خدا رو شکر استاد نیومده بود . از اون جایی که نمیشه بعد روز اول جاها رو عوض کرد رفتم پیش دزموند نشستم و کتاب ریاضی رو باز کردم . از مبحث بدم میاد و اصلا بلد نیستم ولی چه کار میشه کرد .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
خیلی خوببهه❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
عااالی نوشتی با همین روند ادامه بدههههههاههاا😍😍😍😍