تئوری{هری پاتر}

این تئوری غم انگیز بیان می‌کند که هاگرید، نگهبان مهربان و محبوب هاگوارتز، به دلیل دو رگه بودنش (نصف انسان و نصف غول) نمی‌تواند بچه دار شود و به همین دلیل است که ما هیچوقت او را با فرزندی مشاهده نمی‌کنیم. البته که این موضوع چندان مدرکی ندارد و باید طرفداران منتظر اعلام رسمی رولینگ در مورد آن باشند.  

این تئوری دیوانه وار، بیان می کند که هری در اصل دیوانه شده و تمامی اتفاقاتی که در می‌افتد، در ذهنش ساخته شده‌اند. او هاگوارتز را با نقاشی‌ها و راه پله‌های متحرک می‌بیند و خود را قهرمان دنیایی خیالی می‌پندارد. تئوری می‌گوید که او این داستان‌ها را در ذهن خود ساخته است تا بتواند مرگ پدر و مادرش را تحمل کند. حتی در کتاب نهایی هنگامی که او و دامبلدور در دنیایی ماورایی به هم برخورد می‌کنند. هری از او می‌پرسد که آیا این اتفاقات واقعی هستند یا فقط در ذهن من رخ داده است؟ دامبلدور در پاسخ می‌گوید که معلوم است که در ذهنت اتفاق افتاده اند اما این دلیل نمی‌شود که واقعی نباشند

این تئوری هری پاتر بسیار ناراحت کننده‌ای است. طبق این نظریه، سپرهای مدافع جادوگران به هم متصل‌اند. این موضوع زمانی که دو طرف عاشق همدیگر باشند، بیشتر نمود پیدا می‌کند. به همین دلیل است که سپر مدافع رون، یک سگ تریر است و سپر مدافع هرماینی،‌یک سمور. چرا که می‌داتیم تریرها سمور‌ها را دنبال می‌کنند همانگونه که رون همیشه به دنبال هرماینی بوده است. حال از آن‌جایی که فرد و جرج تصمیم گرفته بودند تا بیشترین زمان ممکن را کنار هم بگذارنند و از یکدیگر جدا نمی‌شدند، بعد از کشته شدن فرد ، این تئوری مطرح می‌شود که جرج دیگر نمی‌تواند سپر مدافع بسازد! این موضوع بسیار تلخ و ناراحت کننده است چرا که این دو برادر از بهترین شخصیت‌هایی بودند که رولینگ در طول هر هفت کتاب، پرورش داده است.

یکی دیگر از تئوری های هری پاتر ناراحت کننده مربوط می‌شود به علت تعداد کم دانش آموزان در هر کلاس هاگوارتز! همان طور که می‌دانید، جادوگران زیادی در زمان پدر و مادر هری درگیر جنگ با طرف تاریک جادوگران یعنی طرفداران لرد ولدمورت بودند. به همین دلیل هم بسیاری از آن‌ها مانند پدر و مادر خود هری در طی این نبرد سنگین کشته شده‌اند اما مانند جیمز و لیلی پاتر، شانسی برای بچه دار شدن پیدا نکرده‌اند. به همین دلیل است که تعداد جادوگران در هر کلاس کاهش یافته است چون که افراد زیادی در جنگ کشته شده‌اند. 

همان طور که پیش از این نیز اعلام کردیم، هری، ولدمورت و اسنیپ هر سه نمایشی مدرن از داستان سه برادر بودند و حال شاید سوال پیش آید که خب پس مرگ کیست؟ جواب ما واضح است‌: آلبوس دامبلدور! دامبلدور همان کسی است که سنگ زندگی مجدد را در گوی زرین مخفی کرد و آن را به هری داد، همچنین در کتاب نخست، او بود که شنل نامرئی را به دستان هری سپرد  و از طرفی دیگر نیز ابر چوبدستی نیز به صورت غیر مستقیم با خلع سلاح شدن مالفوی توسط هری، به هری رسید. همچنین یکی دیگر از اثبات‌های این تئوری، این موضوع است که دامبلدور به صورت مستقیم و غیر مستقیم در مرگ ولدمورت و اسنیپ دست داشته است. البته که اگر در نهایت و هنگام مرگ، اسنیپ و ولدمورت با دامبلدور مواجه می‌شدند، این تئوری بیشتر منطفی به نظر می‌رسید.