صبحش را با گفتن صبح بخیر به درخت افرای قرمزش شروع کرد،بعد از خوردن صبحانه کوتاهی و پوشیدن پیراهن آبی آسمانی اش به بیرون قدم گذاشت،به دیدن دوست عزیزش میرفت
در میان راه یک دشت سرسبز پر از گل های رنگارنگ دید،لبخندی زد
+حتما خوشحال میشه براش گل ببرم..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
قلمت خیلی خوبه و ادم احساس نمیکنه هول هولکی نوشتی
فکبعبعجرهتجژاژا🧸🪐
ادامه بده🌝
چشمم