
اومدم براتون از تاریخچه علم زیبای روانشناسی بگم
علم روانشناسی از اول به عنوان یک علم مستقل شناخته نشده و زیر شاخه ای از فلسفه به شمار می رفته که قدمت خیلی بیشتری نسبت به سایر علوم داره و احتمالا اولین نشانه های حضورش تو زندگی ما آدما داخل یونان باستان مشاهده شده که مربوط به زمان دانشمند های یونانی مثل [ ارسطو ، افلاطون و سقراط ] میشه! این دانشمندا تو زمان خودشون هم نظریه هایی درباره فلسفه روحی روانی ارائه میکردن که زیر مجموعه از علم روانشناسی به صورت مستقل میشه ولی در اواخر قرن نوزدهم روانشناسی به عنوان بخشی از فلسفه به این علم تعلق یافت که هرچند ارتباط بسیار نزدیکی به همدیگه داشتن!
علم روانشناسی درسته پیشینه ای طولانی داره ولی در کمال تعجب میتونیم بگیم تاریخچه اش بسیار کوتاه مدته!! تو تاریخچه روانشناسی اولین آزمایشگاه برای مطالعه تجربی علم روانشناسی ( که در حال حاضر چون علم میشرفت کرده غیر ممکنه تو اسلاید آخر میگم چرا ) رو فردی به اسم ویلهُلم وُونت تو سال 1879 میلادی ( 1258 شمسی ) تو کشور آلمان تو شهر لایپزیک تاسیس کرده وونت به پدر علم روانشناسی آزمایشگاهی هم معروفه!
حالا میخوام بهتون بگم که روانشناسی چه دوره هایی رو واسه تشکیل خودش و مستقل کردن خودش از فلسفه گذرونده! به نظرتون چه دوره هایی بوده!؟ اولین دوره روانشناسی دوره ساختار گراییه که اتفاقا به خود ویلهلم وونت [ پدر علم روانشناسی آزمایشگاهی ] ربط داره! دوره ساختار گرایی به تئوری آگاهی اشاره داره که توسط خود وونت مطرح شد البته وونت خودش خودش آدم ساختار گرایی نبوده اما یکی از شاگرداش ادوارد بردفورد تیچنر [ یکی از نخستین روانشناسان آمریکا ] از فعالان دوره ساختار گراییه!
دوره دوم روانشناسی دوره کارکرد گراییه که برای مقابله با دوره ساختار گرایی شکل گرفته؛ این رویکرد شدیدا تحت تاثیر مطالعات ویلیام جیمز [ روانشناس آمریکایی ] قرار گرفت جیمز به کاربردی بودن روانشناسی باور داشته و به اینم باور داشته که ذهن چطور میتونه به نفع یا حتی ضرر آدم کار کنه! افراد دیگه ای هم راجب کارکرد گرایی تحقیق میکردن مثل [ هاروی کار و جان دیوپی ] همچنین روانشناسی به اسم هرمان ابینگ هاوس در مورد حافظه مطالعاتی انجام داد و همزمان باهاش نیز دانشمندی به نام ایوان پاولف آزمایش هایی رو سگ ها پیاده کرد [ ایوان مبتکر یادگیری فرایند یادگیری شرطی شدن کلاسیکه! ] مطالعات این دانشمندان و سایر دانشمندان مانند ویلهلم وونت در ابتدای دهه 1950 میلادی (1328 تا 1329 شمسی) تحت عنوان روانشناسی آزمایشی شاخه ای از مباحث روانشناسی شناختی شناخته شدند!!
و دوره سوم یعنی دوره آخر روانشناسی تا به الان [ ممکنه دوباره قرن های بعد دوره های دیگه هم باشن پس نمیشه با اطمینان گفت این دوره آخریشه ] دوره رفتار گراییه که به منزله روش و راهنمای روانشناسان معروفه! از پیشروان دوره رفتار گرایی میشه به [ جان بی ، ادوارد لی سراندآیپ ، واتسون و بی اف اسکینر ] اشاره کرد که از نظر رفتار گرایان باید علم روان شناسی به علم رفتار شناسی تبدیل شه!! رفتارگرایان معتقدن که اعتقادات و تمایلات میتونن به صورت علمی مورد مطالعه قرار بگیرن رفتار گرایی در سال های آغازین قرن بیستم به عنوان مدل روانشناسان مطرح بود و هنوز هم هست!
[چرا مطالعه علم روانشناسی در حال حاضر به صورت تجربی امکان پذیر نیست ؟] زیرا که علم روانشناسی در حال حاضر به صورت مستقل به کار خودش ادامه میده و از فلسفه خودشو جدا کرده ما برای بررسی علم روانشناسی به منابع کسب آگاهی و معرفت دست یابیم که نمیتوانیم بیشتر این منابع را با علم تجربی بررسی کنیم و به علوم دیگر نیازمندیم

روانشناسی واقعا زیباست!
این تست/پست رو میخام با یه جمله تمومش کنم : هرگز نگو نمیتونم و نزار بقیه بهت بگن نمیتونی تو میتونی فقط دشمنات میخان برعکس اینو قبول کنی💯
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لایک جدید
تستچی تاریخچه علم روانشناسی را لایک کرد.
مرسیییییییی
درسته خیلی مونده تا ۱۰۰ شدنم ☹️
هرکی منو دنبال کنه بهش ۵۰ تا امتیاز میدم 🤩🤗
مایل به پین ؟؟؟❤️🔥❤️
عالی بود❤️
درخواست بده ویژه بشه
ویژه نشد
عالی بودد🥲♥
جالب بود 👌🏻