کیل سایفر نه نه امکان نداره p5

ادامه خاطره دیپر: دید دیپی: وقتی وارد کلاس شدم همه بد نگام می کردن تعجب کردن تا یه پسی حق خوردم صورتمه که برگردوندم دیدم کارا با صورت گریون نگام می کنه

تعجب کردمو نوشتم؟ تا اومدم چیزی بگم دیدم کارا داد زد حالا همه می دونن چیکار کردی پاینز گفتم: من چیکار کردم که خودم خبر ندارم گفت منو تهدید کردی که می تونی کل زندگیمو تباه کنی گفتی می تونی کاری کنی آرزو کنم ای کاش ای کاش (هق هقش شروع شد) چشام داشت از کاسه در میومد ولی چیکار می تونستم کنم

تو میکرفون اسم منو صدا می زدن به سمت دفتر رفتم تا بچه ها بیشتر از این با نگاهاشون منو ن.د.ر.و.خ.ن پرش به چن دقیقه بعد مدیر: آقای پاینز آقای پاینز صدامو میشنوین) باورم نمی شد اخراج واسه کاری که نکرده بودم حالا باید چیکار کنم جواب مامان بابامو چی بدم آخه

دید بیل نه نه نه چی شد پس بقیش چی چه اتفاقی افتاد واقعیت دو ساعت قبل بعد اون انفجار میبل وارد ذهن خودش شد فهمید این همه سر خوشی واسه اینه که دیده بشه همین بیدار شد دید بقیه بی هوشن زمان حال میبل: همه بیدار بودن جز دیپر و بیل راستش یکم دلم برای بیل می سوزه شاید بعدا بفهمم داستانش چی بوده

خدایی زیاد نوشتم تا پارت های بعد بایییییی