بعد هفت ماه زنده شدم
با حس س. وز. شی توی دستم از خواب بیدار شدم(وارد فی. ک bts شدیم🤣) وقتی یادم اومد چخبره خواستم بلند شم که سرم گیج رفت(بیچاره ف. ق. ر آهن داره😔) با خودم فکر کردم شاید بتونم با قدرت بیل سر حال بیام تلاشمو کردم از قدرتش ایتفاده کنم اما نتیجه نداد که نداد دستمو به دیوار گرفتم و بلند شدم. به سمت پذیرش رفتم و پرسیدم: دکتر میبل پاینز کیه؟
پذیرشــــ: خانم سیلویا بل
: کجا میتونم ببینمشون؟
پذیرشـــــ: انتهای سالن دست راست
: ممنونم
به سمت اتاقش رفتم در زدم و رفتم تو دکتر که انگار خوابیده بود از جاش پرید و عینکشو از روی میز برداشتو به چشمش زد و گفت: خوش اومدید کاری داشتید
: ببخشید میبل پاینز کی مرخص میشه؟ و شنیدم ایشون س. ر. ط. ا. ن کلیه دارن
دکتر: بله درسته و خب بچه جون راستش خواهرت تا پایان پاییز زنده میمونه
: چیییییی
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
جون بابا سه ماهه هیچی نزاشتم😔
عالیییی بود
بازگشت شکوهمندانه ات را تبریک میگم😂
ممنوننننننننن😔💪🏻
اصلا حواسم نبود داستانی برای نوشتن هست🤣
بعد ۷ ماه؟
عالی بود داستان جالبیه تازه شروع کردم به خوندن
فقط زود به زود بزار چون سکته کردم سر داستانت💀
ممنون اصلا یادم رفته بود بنویسم 🌚
واییی من عاشق آبشار جاذبه ام میخوام داستانت رو بخونم
ممونم👀❣️
لایکه پستت بلایک پستمو.