زود منتشر کن پارت قبل ۲روز طول کشید منتشر شد
از زبان لیا(کاترینا قهر کرده از اتاق رفته اصلا بهتر دختره ی رو اعصاب ایش! خب شایئه شده مامان بابا میرن تنها مسافرت البته واسه ما فرق نمیکنه رباتای نگهبان کار مامان بابا رو میکنن معلما هم که همیشه میان منم تنها دلم میگیره میرم پیش تینا و کیو کو وااااای یادم نبود معلم فارسیم فردا امتحان میگیره نهههههههههه خاموشی رو زدن دردم یکی دوتا نیست که حالا چجوری برم پیش کیوکو و تینا کاترینا میدونست الان چیکار کنیم نه نه نه اسمشم نمیارم به کیو کو زنگ میزنم و به کیو کو زنگ زد ولی گوشیه کیو کو خاموش بود پس آروم از اتاق خارج شد و در اتاق آمی و نرگسو باز کرد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
پارت سه رو نمیزاری؟
۲ هفتس تو صف برسیه پاک میکنم دوباره میسازم بازم طول میکشه
ایول بابا😐😂😂
ممنونم راستی بابت آخرش😂
رفتم سراغ یکی یه بلایی سرش بیارم احتملا😂😂😂
آری معلوم بود نه؟😂😂😂😂
خیلی خوب بود!😊
ممنون
میگم تینا عضو انجمنون میشی ؟
انجمن نویسندگان دختران 🥰
توضیحاتش توی پستام هست اگر دوست داری 😄
حتما الان میرم می خونم
عالی ممنون که درخواستم رو قبول کردی 🤗
داستان رو هیجانی کن 😍
قبوله 👍
عالی ناظری بودم
خییییییلییییی ممنون