اینم پارت پانزدهم🙃 امیدوارم از این پارت هم خوشتون بیاد✨ بریم واسه پارت پانزدهم
بعد از چند دقیقه همونطور که انتظار میرفت جغد ها اومدند و نامه هامون رو رسوندند. نامه رو باز کردم و توش مامان احوال پرسی کرده بود و خواست جواب نامه رو بدم و از فضای هاگوارتز بیشتر بگم و اینکه خبری خیلی خوب داده بود: از طرف اداره بابا یه خونه ویلایی توی محله هیروسمیت لندن داده بودن و قراره تا هفته دیگه اسباب کشی کنیم! خیلی وقت بود از خونه آپارتمانی خسته شده بودم. همسایه هایی که نمیذاشتن بخوابی و یکسره بزن و بکوب داشتن. نانسی و مری هم همچین چیزی گفته بودن چون اداره بابا هامون یکی بود و نزدیک هم بودیم. خیلی عالی بود! گفتم: هنوز تا کلاس بعدی وقت داریم. میخواین یه گشتی بزنیم؟
در عرض چند دقیقه زیر درخت راش نزدیک رودخونه بودیم. نانسی گفت: اینجا خیلی دنجه. مری گفت: همینجا پاتوقمون باشه نظرتون چیه؟ گفتم: من اکثر اوقاتی که غیبم میزنه همینجام. لیلی هم همراهم بود و ظاهرا از اینجا خوشش اومده بود. خودم رو به دست خاطرات سپردم و برای چند دقیقه همه چی رو فراموش کردم: سوروس، جولز، کلاس درس معجونها، هاگوارتز، مقاله دفاع در برابر جادوی سیاه :-امیلی زود باش پنج دقیقه دیگه تغییر شکل داریم. :- ۵ دقیقه؟ نانسی مطمئنی؟ و لیلی رو توی سبد گذاشتم و سریع خودم رو به کلاس رسوندم. هنوز کلاس شروع نشده بود. آخیش! بعد از یک دقیقه، پروفسور مک گونگال اومد و تدریسش رو شروع کرد. با خوندن اسمها شروع کرد و گفت که تغییر شکل درسی خطرناک و پیچیده ایه. یه اشتباه کوچیک ممکن بود کل زندگیمون رو به باد بده. از روی یه مبحث نوشتیم و بعد باید تلاش میکردیم تا یه چوب کبریت رو تبدیل به سوزن کنیم.
بعد از کلی تلاش، بعضی از بچه ها تونسته بودند یه تغییر توی چوب کبریت ایجاد کنند. سارا تونسته بود کبریتش رو به سوزن تبدیل کنه و بعد از چندین و چند بار دیگه تلاش، کبریتم به سوزن تبدیل شد. بعد از اون باید سراغ درس وردهای جادویی میرفتیم. بعد هم میرفتیم گیاه شناسی و درسای اونروز تموم میشد. امروز میدونستم هم من شلوغم هم سوروس چون اصلا بهش بر نخوردم. یا مثلا اگه جایی میدیدمش که از کلاس درسش بیرون اومده یا خودمو قایم میکردم یا زودتر از اونجا دور میشدم. خلاصه اینکه تونستم خودم رو به کلاس وردهای جادویی برسونم. پروفسور فلیت ویک جادوگر شوخ طبعی بود و کلاسش رو دوست داشتم. با بچه ها شوخی میکرد و کلاس رو به یه فضای شاد تبدیل کرده بود. وردهای زیادی رو باهامون کار کرد. بعد از دو ساعت کلاس وردهای جادویی باید دو ساعت هم گیاه شناسی کار میکردیم با مادام اسپراوت.
توی فاصله بین کلاس ورد های جادویی و گیاه شناسی، بی هوا از جلوی کلاس معجونها رد شدم که سال سومی ها داشتند اونجا درس میخوندند: امروز باید محلول کوچک کننده درست کنید. هیچ کسی هم نباید از زیر کار در بره. از پنجره روی در دیدم که سوروس چوبدستیش رو تکون داد و بلافاصله در انبار مواد اولیه معجونها باز شد و تخته پر از نوشته شد. بعدهم شروع به چرخیدن توی کلاس کرد. بعد از چند دقیقه که دیدمش و مطمئن شدم که حالش خوبه سمت برج اسلایترین حرکت کردم که برای کلاس گیاه شناسی آماده بشم. رفتم خوابگاه که دوستام گفتن: امروز بهتری ها! :- آره امروز حالم بهتره. :- شاید دیگه کمتر باید با پروفسور اسنیپ روبرو بشی. :- چی؟ :- خب دیگه اول ترمه. هم اون شلوغ میشه هم تو دیگه فرصت سر خاروندن نداری. :- آه، آره راست میگی. ولی یه نقشه تو سرم داشتم که به دوستام نگفته بودم.
بعد از کلاس گیاه شناسی، مستقیم سمت دفتر سوروس رفتم. سال چهارمی هارو توی کلاس نگه داشته بود و جزوه هارو ازشون میگرفت. چند دقیقه دم در وایسادم. بعد کلاس خالی شد و رفتم داخل. داشت کاغذ هارو مرتب میکرد. گفتم: سلام! گفت: آه، بله، دوشیزه اونز؟ :- یه نظری داشتم، البته اگه شما قبول کنید. :- خب؟ :- نظرتون چیه هر روز بعد از تموم شدن همه کلاسای عصر، بیام اینجا و کلاس رو مرتب کنم؟ هم سرگرمی ای برای خودم میشه، هم شما بعد از یه روز سروکله زدن با دانش آموزا یکم استراحت میکنید. :- واقعا نمیدونم... منتظر جوابش نشدم و اومدم اول از همه مواد اولیه هایی که مصرف نشده بود رو توی کمد گذاشتم. بعد شعله هارو خاموش کردم و شیشه هارو توی قفسه گذاشتم. آخر سر هم میز هارو دستمال کشیدم. :- متشکرم از لطفتون. آخرین میز رو داشتم دستمال میکشیدم که این صدا رو شنیدم. سرم رو بالا آوردم و گفتم:- قابلی نداشت. پس هر روز من اینجام باشه؟ :- باشه. :- خدانگهدار سر شام میبینمت. و از کلاس خارج شدم. بعد از کلاس گیاه شناسی حسابی خاک و خلی شده بودم. اینطور شد که راه رو برگشتم و گفتم:- عذر میخوام میشه ازتون بپرسم حموم برج اسلایترین کجاست؟ :- بالا ترین طبقه سمت راست درب اول. :- متشکرم. و سمت بالاترین طبقه برج رفتم.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فقط یک نکته ی ریز معلم گیاه شناسی جدید پروفسور لانگ باتم هست.اگه دقت کنید آخر فیلم اشاره میکنه
در هر حال عالی
اوهوم مرسی
تولدت مبارک
ممنونم
خیلیییی خوبههههه
مرسییی
وایی عالیی بودن همه پارت ها رو تو یه روز خوندم :)
و اینکه مطمعن نسبتی با جی کی نداری؟ 😅😂
خواهرشم😂
وایی عالیی بودن همه پارت ها رو تو یه روز خوندم :)
وایی ممنون✨🙃
خیلی عالی
متشکرم✨
های گایز💖
من از یه عکس فروشی خرید کردم که خیلی خوبه!
همه نوع عکسی هم داره🦋هر نوعی که شما بخواین🦋از انیمه گرفته تا کیپاپ و دیزاین و عکس های ست برای دوست ها🦋
قیمت هاشونم مناسبه✨عکس های تک فقط ۱۰ امتیاز هستن و عکس های ست ۱۵ امتیاز💜
کارمند هم قبول می کنن!🎀
حتما بهشون سر بزنید!🦋