کاغذی که تو دست کاپیتان پیدا کرده بودم رو از جیبم در آوردم و خوندم، دستخط خودش بود، چیزی که نوشته بود و رو نوشتم روی پارچه و زدم بالای دکل اصلی؛ ”گمشدگان برای همیشه“
نظرسنجی
گم شدگان برای همیشه
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
داستان تو دیزنی نبود.
آلیس نبود.
سطحی نبود.
عمق چشمای شرقیت و دل به خون کشیده بود.
ما رو دیوونه و رسوا کرد لمس خاطرت
چشم تو روی کویر خشک من شبنم زد
تن تو مثل شنای گرم کیش ماتم کرد
از یاد من نمیره صدای بغضیت..
هر سال دهن باز میکنن زخمای قدیمی
یه هوش مصنوعی که پر احساسه
کاوازاکی، شیرو با تیر میزنم تو رو با ک**👍🏾
دیگه بلانت به کار نیست، فله میزنم.
از اول نبودیم شبیه هیچ کسی