شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
نظرسنجی
𝒄𝒐𝒛𝒚 𝒄𝒐𝒕𝒕𝒂𝒈𝒆
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است...
بر جهان گفتی که دل باید نهاد
بر تو بتوان، بر جهان نتوان نهاد
زندگیم مثل یک فیلم شده
تا حد که تو صحنه های حساسش پیام بازرگانی هم میاد
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی
کار از این حرفا گذشته
هم نامه همی خوانی هم راه تو میدانی
لیک از بهر چه ای جانا ،تو پیش نمی آیی
جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی
maybe I miss you
حال من در لحظه ای که دارم این کامنت رو تایپ میکنم:
در حال لذت بردن از تنها بودن با خودم🤙🏻
این روزا جدی نمیدونم چرا اینجوری شدم
نه حوصله درس خوندن دارم ، نه غذا خوردن ، نه حرف زدن ، نه حوصله هرگونه حرکتی، و حتی حوصله فکر کردن و خودم رو هم ندارن
در کل بخوام بگم حوصله زندگی که هیچ ، حوصله زنده بودن رو هم ندارم
چند هفتهست اینجوریم و واقعا دارم از این وضعیتی که توشم خسته میشم ولی نمیدونم چطور باید ازش خارج بشم...
موج از دامان دریا بر ندارد دست خویش
جان عاشق را که از جانانه می سازد جدا؟
نیست از کردار، ما بی حاصلان را بهره ای
چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا