من میخواهم ازاد باشم.نمیدانم ایا کسی هرگز داستانی را که من میخواهم بنویسم میخواند یا نه؟...من با قلبی بیمار به دنیا امدم... _دیزی دارکر_
من میخواهم ازاد باشم.نمیدانم ایا کسی هرگز داستانی را که من میخواهم بنویسم میخواند یا نه؟...من با قلبی بیمار به دنیا امدم... _دیزی دارکر_
اونجای اهنگ زیباست که میگه:..(منم برات می*میرم مویچیرو) わたしの最後はあなたがいい میخوام تو آخرین [عشق] من باشی あなたとこのままおサラバするより اگه قرار باشه اینطوری از تو جدا بمانم 死ぬのがいいわ ترجیح میدم بمیرم 死ぬのがいいわ ترجیح میدم بمیرم 三度の飯よりあんたがいいのよ تو رو ارجح تر از سه وعده غذایی در روز میدانم あんたとこのままおサラバするよか اگه قرار باشه اینطوری از تو جدا بمانم
-پرنسس و ساحره.. +دوستی.. نور از بین انگشتانش لغزید و محو شد.انها دیگر از انجا رفته بودند.. _خوب های بد،بد های خوب1_
ولی هنوزم به یادش هستم،هفتهی اول کالج که زیر شکوفه های گیلاس قدم میزنم،همه اش به یادش هستم.هر وقت داخل شهر پرسه میزنم و در کافه خورشید و ماه قهوه میخورم،به یادش هستم. _سم هستم، بفرمایید_