گفتاورد
عکس

بعد شکسته شدن یك قلب، عذرخواهی تقریبا هیچ فایده ای نداره، گلی که روی قبر گذاشته بشه، هیچوقت یك مرده رو زنده نمیکنه.

گفتاورد
عکس

و آرام آرام مرد، چیزی که بوی دلخوشی میداد.

گفتاورد
عکس

قلب‌های نجیب و شیلروار همیشه به همین روز می‌افتند. همیشه تا آخرین لحظه امیدوار می‌مانند، هرکسی را با بهترین صفات می‌آرایند و در انتظار نیکی آنان هستند. آن‌ها می‌دانند آن روی سکه چگونه است، با این وجود حاضر نیستند با حقایق تلخ روبرو شوند، از اندیشیدن به حقیقت به خود می‌لرزند و آن را واپس می‌زنند. تا روزی که این فرد آراسته شده کلاه بزرگی بر سرشان بگذارد -جنایات و مکافات

گفتاورد
عکس

آن‌چه بیش از همه دردناک است این است که آن‌ها دروغ می‌گویند، البته دروغ را می‌شود بخشید، گاهی دروغ خودش خوشایند است و سرانجام منجر به رسیدن به حقیقت می‌شود. اما اشکال کار در این جاست که این‌ها دروغ می‌گویند و بعد دروغ‌شان را تحسین می‌کنند -جنایات و مکافات

گفتاورد
عکس

قلب‌های نجیب و شیلروار همیشه به همین روز می‌افتند. همیشه تا آخرین لحظه امیدوار می‌مانند، هرکسی را با بهترین صفات می‌آرایند و در انتظار نیکی آنان هستند. آن‌ها می‌دانند آن روی سکه چگونه است، با این وجود حاضر نیستند با حقایق تلخ روبرو شوند، از اندیشیدن به حقیقت به خود می‌لرزند و آن را واپس می‌زنند. تا روزی که این فرد آراسته شده کلاه بزرگی بر سرشان بگذارد -جنایات و مکافات

گفتاورد
عکس

صداقت عجیب جذاب است حتی دشمنی که با صداقت دشمنی کند؛ برای من قابل احترام است "فیودور داستایفسکی"

گفتاورد
عکس

بود و نبودنش فرقی نمی کرد، حتی دوستان زیادی هم نداشت، نگران این مسئله هم نبود، جزء دسته ای بود کا اصلا حوصله ی آدم هارا ندارند.

گفتاورد
عکس

در خلوت روشن با تو گریسته‌ام، برای خاطر زنده‌گان و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ام، زیباترین سرودها را زیرا که مرده‌گان این سال، عاشق‌ترین زنده‌گان بوده‌اند… -شاملو

گفتاورد
عکس

بدبختی چیزی نیست که انسان بتواند آن را با چوب و چماق از خانه‌ی خود بیرون کند و هرچه بیشتر تلاش کند رنج او زیاد خواهد شد. - جنایت و مکافات

گفتاورد
عکس

کاش؛ در پایان این بغض ها ،خستگی ها و اندوه ها چیزی باشد ؛ که ارزش این همه دوام‌ آوردن را داشته باشد.

گفتاورد
عکس

تمام حرف هایی که میگفتم می‌تواند نقص شوند ، تمام آن ها ، یک به یک به من اثبات شد.

گفتاورد
عکس

دلم خون بود ؛ می‌خواستم حرف بزنم ، درددل کنم ؛ اما دهانم باز نمی‌شد! -داستایفسکی

گفتاورد
عکس

می‌گویند تمام کار هایی که می‌خواهی انجام بده بعد ها دیر می‌شود حسرت میشود اما من کلمه ی عاجر و نتوانستن را با تمام استخوان های روحم تجربه‌کرده ام.

گفتاورد
عکس

ما مانند ترک های دیواریم،هیچ زیبایی چشم گیری نداریم ، درهم شکسته اما هنوز سر پا.

گفتاورد
عکس

میگویی عاشق بارانی اما هنگام باران چتر خود را باز میکنی می‌گویی عاشق خورشیدی ولی هنگام درخشش خورشید ، به سایه ها پناه میبری تو می‌گویی عاشق بادی ولی هنگام وزش باد و رقصیدنش پنجره های اتاقت را میبندی؛ به همین دلیل هنگامی که می‌گویی دوستت دارم،ترس مرا فرا می‌گیرد.

گفتاورد
عکس

نمیدانم چه بگویم تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که آن دورانی که قرار بود بهترین دوران عمرم باشد تبدیل به یک درختی شده که از ریشه خشکیده است

گفتاورد
عکس

دوام آوردن، گاهی پذیرفتن نیست؛ ناچار بودن است.

گفتاورد
عکس

در آغوشم بگیر و نجاتم بده، قاتلی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه میبینمش _داستایوفسکی_

گفتاورد
عکس

با خود بگویم تمام میشود روزی اما چه کسی باز می‌گرداند زمان از دست رفته را، ذوق های کور شده را؟

گفتاورد
عکس

اندوهت را در کلمات قرار بده ، سوگی که در درون خود نگه میداری آنقدری در قلبت نجوا خواهد کرد تا در نهایت آن را بشکند.

گفتاورد
عکس

فصل ها می‌روند٫ پنجره ها می‌مانند و سال های بیشتر به تنهایی این خانه اضافه می‌شود . نفسم می‌کشم٫ کسی در من خانه‌اش را گم میکند؛ نفس می‌کشم و چیزی از زندگی در من گم می‌شود. شاید تنهایی٫ شعری‌ست که خدا در تبعید برایمان سرود تا زندگی نام زیبا‌تری باشد برای مرگ.

گفتاورد
عکس

بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند تار موی توست اما ، شیشهٔ عمر من است

گفتاورد
عکس

تلخم. شبه بادامی تلخ در دهان کودکی که خنده بر روی لبش خشک شده.